قویا توصیه می شود قبل از مطالعه این مطلب، مقاله “مروری بر مدیریت عملکرد سازمانی: رهنمودها و منابع” را مطالعه نمایید.
حتماً توضیحات مربوط به مدیریت عملکرد سازمانی را بخوانید تا درک کنید که رفتار سازمانی و ساختارهای سازمانی در نهایت استراتژیهایی برای کمک به افزایش عملکرد سازمان هستند. در این مبحث، قصد داریم تا روشهای اصلی در هدایت رفتارهای سازمانی و همچنین چگونگی سازماندهی و تلفیق این اقدامات را بیان کنیم.
شما بیشتر این اقدامات را تشخیص خواهید داد زیرا بسیاری از آنها در زندگی و کار ما امری عادی هستند. باید بدانید که این کارها به صورت چرخهای هستند و ماهیت آنها کاملاً یکپارچه است. مانند هر مولفهای در یک چرخه، یادگیری در اجرای این روشها، به نوبه خود باید سایر مؤلفهها را بهبود ببخشد. به یاد داشته باشید که ماهیت نحوه اجرای روشها به این بستگی دارد که رهبران سازمان از بین رویکردهای سنتی یا مترقی کدام را برای مدیریت عملکرد انتخاب کنند.
مدیریت عملکرد: رویکردهای سنتی و مترقی
هدف از اطلاعات در این مبحث انتقال مفاهیم اصلی در رفتار سازمانی است. مهارت شما در استفاده از مفاهیم، ناشی از استفاده آنها در طول زمان است، به ویژه تحت هدایت شخصی که در استفاده از آنها تجربه بالایی وجود دارد. کسانی که به طور طبیعی ترجیح میدهند بر جنبه انسانی سازمانها تمرکز کنند نه بر جنبه تجارت، ممکن است این موضوع را در مورد رفتار سازمانی تحسین کنند.
رفتار سازمانی چیست؟
رفتار سازمانی بر نحوه رفتار انسانها در سازمانها از جمله نحوه تعامل آنها با یکدیگر و همچنین نحوه کار آنها در ساختارهای سازمانها متمرکز است. در زیر تعریف دیگری از رفتاری سازمانی از فرد لوتانز آورده شده است:
«رفتار سازمانی عبارت است از مطالعه رفتار انسان در محیطهای سازمانی، رابط بین رفتار انسان و خود سازمان. رفتار سازمانی به طور مستقیم به درک، پیش بینی و کنترل رفتار انسان در سازمان مربوط است.»
اهداف رفتار سازمانی
اهداف رفتار سازمانی، توضیح، پیش بینی و تأثیرگذاری بر رفتار است. مدیران باید بتوانند توضیح دهند که چرا کارکنان به جای رفتارهایی دیگر، برخی از رفتارها را انجام میدهند و باید نحوه واکنش کارکنان به اقدامات و تصمیمات مختلف را پیش بینی کرده و بر نحوه رفتار کارکنان تاثیر بگذارند.
با این حال، رفتار سازمانی مزایایی را نیز برای کارکنان به همراه دارد. این مهم با تحقیقات، یافتهها، دستورالعملها و ابزارهای فراوان برای کارکنان برای روشن کردن اهداف خود، درک آنچه انگیزه آنها و افزایش رضایت شغلیشان است در ارتباط است.
روشهای تأثیرگذاری و پایداری رفتارهای مطلوب در سازمانها
طیف وسیعی از انواع مختلف شیوههای رفتاری وجود دارند که رهبران و مدیران برای تأثیرگذاری بر کارکنان خود در جهت دستیابی به اهداف سازمان از آنها استفاده میکنند. اخیراً، رهبران از روشهای مختلفی برای کمک به کارکنان برای دستیابی به اهداف خود استفاده میکنند. بنابراین، دسته بندی و توضیح کارآمد شیوههای رفتاری به روشی جامع و در عین حال کاملاْ سازمان یافته، میتواند یک چالش باشد.
پرورش فرهنگ سازمانی صحیح
فرهنگ سازمانی را میتوان ترکیبی از ارزشها، اعتقادات، فرضیات و راههای تعامل اعضاء با یکدیگر توضیح داد. اساساً فرهنگ شخصیت سازمان است. شخصیت یک شخص در هر جنبه از زندگی او تأثیر میگذارد. همین امر در مورد فرهنگ یک سازمان نیز صدق میکند.
به همین دلیل است که متخصصان برنامه ریزی استراتژیک غالباً اظهار میدارند که فرهنگ نیاز به استراتژی دارد، یعنی فرهنگ اغلب موفقیت یا عدم موفقیت استراتژیها را تعیین میکند. به همین دلیل است که بسیاری از اتفاقات در سازمان از فرهنگ آن شروع میشود، خصوصاً رفتارهایی که در آن رخ میدهند.
باحث زیر به روشی اشاره دارند که ممکن است فرهنگ سازمان را تحت تأثیر قرار دهند و بنابراین رفتارهای کلی افراد را نیز تحت شعاع قرار خواهد داد.
به کارگیری رهبری صحیح
فرهنگ سازمان، چرخه حیات فعلی آن و ماهیت اهداف استراتژیک، همه به داشتن رهبری مورد نیاز در یک سازمان کمک میکنند. به عنوان مثال، یک سازمان نوپا ممکن است رهبرانی داشته باشد که در جذب کارکنان بصیرت داشته و کاریزماتیک هستند. همچنین ممکن است به رهبرانی نیاز داشته باشد که در انواع محصولات و خدمات ارائه شده از تخصص بالایی برخوردار باشند.
با این حال، با تکامل سازمان ممکن است رهبرانی با مهارت در توسعه سیستمها و روشهای داخلی بخواهند که یک پایه محکمی برای رشد بیشتر تشکیل دهند. یک عامل پیچیده در مورد رهبری این است که مهارتهای مختلفی برای رهبری خود، دیگران و سازمان مورد نیاز است.
مراجعه به درک همه جنبههای رهبری، امری ضروری است. اگر فرهنگ سازمان کاملاً سنتی باشد، ممکن است سبک رهبری نسبتاً خودکامهای را ترجیح دهد! در حالی که یک سازمان مترقیتر ممکن است سبک مشارکتی را پیش بکشد. همچنین، یادآوری این نکته مهم است که رهبران نمیتوانند دیگران را با موفقیت هدایت کنند، مگر اینکه در ابتدا بتوانند خودشان را با موفقیت هدایت کنند!
درک چگونگی توسعه دادن رهبران بزرگ
رهبران یک سازمان موتورهایی هستند که فعالیتها را در عملکرد سازمانی پیش میبرند. بنابراین، تخصص رهبران، یک مؤلفه اساسی در موفقیت خود سازمان است. همانطور که در بالا گفته شد، ماهیت رهبران باید با مدلها و سبکهای مورد نظر سازمان مطابقت داشته باشد. این مهم اغلب به توسعه بیشتر رهبران از جمله مدیران و سرپرستان آن نیاز دارد.
یافتن افراد مناسب
مهم ترین دارایی یک سازمان افراد آن است. به همان اندازه داشتن یک رهبر و مدیر مناسب، داشتن کارکنان مناسب نیز مهم هستند، کارکنانی که میتوانند در انجام کارهای لازم برای رسیدن به اهداف سازمان کار بزرگی انجام دهند.
اینجاست که تخصص در مدیریت منابع انسانی برای موفقیت سازمان امری حیاتی است. با این حال، سازمانهای کوچک تا متوسط هنوز هم میتوانند ۲۰ درصد از تلاش ممکن را انجام دهند تا ۸۰ درصد موفقیت را در یافتن و تجهیز افراد مناسب ایجاد کنند.
درک نیازهای کارکنان
رویکردهای تاریخی مدیریت با کارکنان رفتاری مانند ماشین داشتند. اولویت اصلی بهره وری بود، تولید نتایج بیشتر در زمان کمتر! با این حال، رویکردهای امروزی به طرز چشمگیری تغییر کردهاند.
رهبران امروزی درک میکنند که اگر با کارمندان خود به عنوان اشخاصی رفتار کنند که هر کدام در منافع و تواناییهای خود و همچنین در انگیزهشان منحصر به فرد هستند، عملکرد بهتری خواهند داشت. برای نسلهای جدید و نیروی کار امروزی، یافتن معنا و تحقق در کار، بسیار مهمتر از کسب درآمد بیشتر است.
حفظ رضایت شغلی قوی
تحقیقات نشان میدهند که هزینه استخدام و آموزش مجدد کارکنان، یکی از بالاترین هزینههای نیروی کار در سازمانها است. همچنین تحقیقات نشان دادهاند که بین رضایت شغلی و حفظ کارکنان در سازمان رابطه زیادی وجود دارد. خوشبختانه روشهای مختلفی برای حمایت از رضایت شغلی قوی برای کارکنان وجود دارند.
توسعه تیمها با عملکرد بالا
بیشتر موفقیتهای قابل توجه در سازمانها به صورت تیمی انجام میشوند. با این حال، یک تیم اغلب از طیف گستردهای از ارزشها، دیدگاهها و نظرات در بین اعضای خود تشکیل شده است. بنابراین تیمها باید به دقت برنامه ریزی، سازماندهی و پشتیبانی شوند. بنابراین، مدیریت عملکرد تیم نیز برای موفقیت آن امری حیاتی است.
حفظ عملکرد قوی
عملکرد قوی نتیجه دستیابی مؤثر و کارآمد به اهداف است، خواه برای یک کارمند، تیم یا کل سازمان باشد. مدیریت عملکرد به معنای تعیین اهداف، نظارت بر دستیابی و انجام اصلاحات لازم جهت دستیابی هرچه بهتر به آنها است.