در اقتصاد با توجه به اینکه هلدینگها از نظر سرمایه، منابع انسانی، ایجاد ارزش افزوده، تجهیزات و منابع و توان انجام پروژههای بزرگ شرایط مناسبتری دارند، از جایگاه ویژه و انکار ناپذیری برخوردار بوده و یکی از پیشران ها و شاخص های توسعه اقتصاد هر کشور محسوب می شوند. بطوری که در ایران حدود ۲۵ درصد از کل ارزش بازار بورس را شرکت های هلدینگ تشکیل میدهند و این آمار هر ساله در حال افزایش است.
ارزشآفرینی در هلدینگ و شرکتهای چند کسب و کاره مستلزم وجود ساختار مناسب در منطق کسب و کار، منطق ارزش افزایی، منطق بازار سرمایه، روابط بین ستاد و شرکتهای زیر مجموعه، روابط بین شرکتهای زیرمجموعه، نظارت دقیق بر شرکتهای زیرمجموعه، فرآیندها و عملیات شفاف و چابک، تامین مالی، کاهش هزینه و مدیریت سیستمهای اطلاعاتی می باشد. وجود ساختار مناسب در این بنگاههای بزرگ اقتصادی باعث میشود که عملکرد شرکتهای زیرمجموعه به لحاظ شفافیت، پاسخگویی، مسوولیتپذیری و حاکمیت شرکتی بهبود یابد. به این ترتیب سرمایهها در محل مناسب خود قرار خواهند گرفت و این باعث رشد اقتصاد کلان خواهد شد.
در هلدینگ ها، روابط بین ستاد مرکزی و شرکتهای تابعه معمولاً محافظه کارانه یا خصمانه است. چه در یک مجموعه چند کسب و کاره یا یک شرکت با شعبات مکانی متفاوت، ستاد مرکزی و شرکتهای تابعه ممکن است نتوانند از نظر اهداف و جهت گیری های کوتاه مدت و بلند مدت همسو شوند و منجر به عدم استفاده کامل از پتانسیل عملکرد گروه شود. اولویت ها، تمرکز و سبک مدیریتی ستاد مرکزی و شرکت های تابعه ممکن است ناکارا باشد که این می تواند منجر به از دست رفتن سود سهامداران و از دست رفتن فرصت ایجاد ارزش شود.
گروه مشاوران توسعه مدیریت و فناوری غزال دارای یک مدل مشارکت و تعاملی میان ستاد مرکزی و زیرمجموعه ها می باشد که برای سبد کسب و کارهای گروه سفارشی سازی می شود، جدا از جزئیات مدل از نظر نقش و نحوه تعامل بین ستاد مرکزی و شرکت های تابعه، تعامل رمز موفقیت است. تدوین راهنماها و دستوالعمل های تعامل میان ستاد و زیرمجموعه و همسو کردن همه سهامداران با آن، رمز اجرای موفق این مدل است.