سازمانها همیشه به دنبال راههایی برای بهبود کارآیی خود هستند. این مهم نحوۀ ارتباط و مهمتر از همۀ سودآوری را نشان میدهد؛ اما کارآیی به استراتژی و سپس به مدلی برای اجرای آن استراتژی نیاز دارد. جای تعجب نیست که انواع مختلفی از مدل های مدیریت استراتژیک برای تحقق اهداف سازمانی وجود دارند.
خدمات مشاوره مدیریت استراتژیک
برای دریافت خدمات جامع مشاوره و طراحی انواع استراتژی سازمانی، فرم درخواست مشاوره را پر کنید تا مشاوران ما با شما تماس بگیرند.مدل های مدیریت استراتژیک برای کسب و کار بزرگ و کوچک کاربردی است و به برنامه ریزی پروژه و اجرای اهداف سازمانی به صورت کامل و ساختاری کمک میکند. هنگامی که در مورد یک هدف تصمیم گرفتید، باید مدلی را انتخاب کنید که ضامن موفقیت سازمان باشد. غالباً نوع سازمان تعیین میکند که از کدام مدل برنامه ریزی استراتژیک استفاده شود. به هر روی، ما در مقاله دیگری از غزال در مورد اهمیت و انواع مدل های آن صحبت میکنیم.
مدل ها
این مدل ها نشان میدهد که چگونه سازمان برنامهای را در راستای استراتژیهای خود اتخاذ میکند تا در مسیر بهبود عملیات و دستیابی بهتر به اهداف سازمانی حرکت کند. چگونگی رسیدن این خواستهها، مستلزم شناسایی نیازهای سازمان و چگونگی رسیدن به اهداف در کوتاه مدت است.
گفتن این موضوع البته آسان است و انجام آن بسیار دشوار! در حقیقت، گاهی اوقات پیچیدگی مربوط به تلاش برای تهیه یک برنامه برای رسیدن به اهداف استراتژیک، میتواند نیاز به وجود مدل های مزبور را اجتناب ناپذیر کند. به همین دلیل، تعدادی از مدل ها در این حوزه وجود دارند که برای کمک به شما در رسیدن به اهداف مورد استفاده قرا میگیرند.
اهمیت استفاده از مدل های برنامه ریزی استراتژیک
مهم نیست که شما یک سازمان نوپا یا یک برند معتبر و مشهور هستید، اگر برنامهای برای رسیدن به اهداف خود ندارید، قطعاً شکست خواهید خورد. این مهم میتواند از دست دادن سهم بازار باشد که شرایط اقتصادی سازمان را به خطر می اندازد. استفاده از مدل مدیریت استراتژیک تنها به هدف سازمان دهی اهداف و رسیدن به نتایج مطلوب به کار گرفته میشود.
مزایای داشتن یک مدل بسیار زیاد است. مدل مدیریتی در این حوزه یک مسیر مشخصی را فراهم میکند که سازمان را در جهت آن مسیر حرکت میدهد. همکاری همۀ بخشها برای یک هدف مشترک، قلب مدل استراتژیک است.
اگر همه نمیدانند هدف چیست و چگونه میخواهند به آن برسند، نمیتوان به اهداف سازمانی نزدیک شد، چه یک سال باشد یا پنج یا ۱۰ سال در آینده! حواس پرتیهای زیادی وجود دارند که هر روز در هر کسب و کاری رخ میدهند. دانستن اینکه خط اصلی اهداف چیست، به شما کمک میکند تا انرژی خود را بر اساس استراتژی کلی سازمان تنظیم کنید.
یکی دیگر از نکات مثبت در استفاده از مدل های مدیریت استراتژیک، این است که دانش شما را در مورد بهترین کارکرد در سازمان بهتر میکند. شما نقاط قوت و ضعف خود را میدانید و همچنین تصویری واضح از موقعیت خود در بازار به دست میآورید. حتی به شما کمک میکند تا ایده روشنی از اینکه چه کسی رقیب شما است و چگونه میتوانید خود را از آنها متمایز کنید، به دست آورید.
نحوه تعین بهترین مدل
هنگام انجام تحقیق برای پیدا کردن بهترین مدل برنامه ریزی استراتژیک، گروهی از مدلهای متنوع اما متناسب با اهداف خود را جمع آوری کنید. تنوع، ایدههای بیشتری را فراهم میکند. بری این کار شما باید مدیران اصلی سازمان را فراخوانی کنید.
همۀ مدیران باید راه حلهای خلاقانهای ارائه داده و سپس آنها را با اهداف مطابقت دهند تا مطمئن شوند که با مدل همخوانی دارند. موفقیت این کار با مشارکت همه مدیران در یک بحث آزاد انجام میشود. این مهم حتی نیاز به وجود یک مجری خارجی برای مدیریت فرآیند را نیز ضروری میداند.
وقتی برنامهای دارید، برنامه باید واقع بینانه باشد. اگر نمیتوانید آن را اجرا کنید، به دنبال مدل دیگری بروید. بنابراین، باید با اهداف مشخص، وظایف، مسئولیتهای تعین شده، پاسخگویی، مهلت تعیین شده قابل اجرا و موارد دیگر، همۀ افراد درگیر را از روند کار مطلع کنید. اما این بدان معنا نیست که شما نمیتوانید انعطاف پذیر باشید. برنامهها تغییر میکنند، بنابراین بهتر است در این مورد سخت گیری نکنید!
سرانجام، فکر نکنید که یک مدل استراتژیک قابل تغییر نیست بلکه مدل ها انعطاف پذیر هستند و قابل ویرایش و تغییر میباشند. اگر میتوانید ماهانه یا حداقل هر سه ماه یک بار جلساتی را ترتیب دهید. میتوانید دربارۀ نحوۀ اجرای مدل بحث کنید و افراد را نسبت به آنچه وظیفه اجرای آنها را دارند، پاسخگو قرار دهید. به این ترتیب میتوانید از عملی شدن مدل مطمئن شوید.
انواع مدل های مدیریت استراتژیک
همانطور که گفتیم، مدلهای زیادی در این حوزه وجود دارند که به شرح زیر هستند:
۱- مدل هم راستایی (Alignment Model)
مدل هم راستایی از جمله انواع مدل های استراتژیک هستند که بیشترین کاربرد را دارد. این مدل از دو قسمت استراتژیک و یکپارچه سازی عملکردی تشکیل شده است، به این معنا که مدل استراتژیهای تجاری و فنآوری را همسو میکند. برای انجام این کار نیاز به شناسایی اهداف کلیدی یک سازمان است و سپس بررسی مراحل رسیدن به این اهداف! این مدل باید فرآیند را به حداکثر برساند تا بهترین اهداف را به دست آورد.
چهار دیدگاه برای شناخت این مدل وجود دارند که عبارتند از:
- اجرای استراتژی یعنی اینکه استراتژی، کسب و کار را هدایت میکند.
- پتانسیل فنآوری که همچنین استراتژی کسب و کار را حرکت میدهد. همچنین، با یک استراتژی فنآوری اطلاعات از آن پشتیبانی میکند.
- معاملات بالقوه رقابتی با استفاده از قابلیتهای فنآوری اطلاعات برای ایجاد محصولات و خدمات جدید استفاده میشوند.
- سرانجام، سطحی از خدمات وجود دارد که متمرکز بر ایجاد بهترین سیستم IT در سازمان است.
۲- کارت امتیاز متوازن (Balanced Scorecard)
مدل کارت امتیازی متوازن از ارتباطات واضح دربارۀ آنچه انجام میشود تشکیل شده است. این کار را با استراتژی کلی هماهنگ میکند و اولویتها را میسنجد و پیشرفتها را کنترل میکند. ایده اصلی مدل کارت متوازن این است که استراتژی و اندازه گیریهای مالی متعادل میشوند. یکی از دلایل استفاده از این مدل، کمک به ایجاد ارتباطات بین قسمتهای مختلف مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک است.
چهار دیدگاه برای شناخت این مدل وجود دارند که عبارتند از:
- مشخص کردن عملکرد مالی شرکت و اینکه چه منابع مالی بیشترین تأثیر را در برنامه داشتهاند.
- سنجش عملکرد ذی نفعان یا مشتریان و نحوه خدمات رسانی به آنها سنجیده میشود.
- فرآیندهای داخلی نیز باید از نظر کارآیی و همچنین کیفیت ارزیابی شوند.
- این مدل یک ظرفیت سازمانی دارد که به کارکنان، زیرساختها، فناوری، فرهنگ و سایر مواردی که میتوانند برای رسیدن به اهداف سازمانی کمک کنند، توجه میکند.
۳- مدل پایه (Basic Model)
این مدل اغلب توسط سازمانهای جدیدتر که سابقه برنامه ریزی استراتژیک ندارند، برای کمک به آنها در تصمیم گیری استفاده میشود؛ اما این مدل همچنین برای هر سازمانی است که وقت یا منابع لازم برای صرف یک برنامه ریزی استراتژیک عمیق و گسترده را ندارد.
با این مدل ابتدا بیانیه مأموریت را برای سازمان خود تنظیم میکنید، یعنی خلاصهای از اهداف شما که برای الهام بخشیدن و تحول سازمان مهم هستند. در مرحله بعدی، شما میخواهید بفهمید که برای تحقق بیانیه مأموریت چه اهدافی باید محقق شوند. از این رو، وظایفی که به آن اهداف نیاز هستند را تقسیم میکنید. برنامه ریزی، نظارت و گزارش پیشرفت خود را انجام دهید.
۴- استراتژی اقیانوس آبی (Blue Ocean Strategy)
استراتژی اقیانوس آبی برای بردن محصول شما به بازاری طراحی شده است که هیچ رقابت یا رقابت کمی در آن وجود دارد. بنابراین، تحقیقات به شدت به دنبال یافتن جایگاهی هستند که میتواند برای سودآوری مورد استفاده قرار گیرد. این مدل در جایی که کسب و کارهای کمی وجود دارند که کالایی را ارائه داده که مردم به آن ابراز علاقه کرده باشند و فشار قیمتی یا هیچ فشار زیادی نیز وجود ندارد استفاده میشود.
برخلاف استراتژی اقیانوس قرمز که بازاری اشباع شده را توصیف میکند و محصولات تحت فشارهای قیمتی که میتوانند کسب و کار را تهدید کنند را توصیف میکند، استراتژی اقیانوس آبی به دنبال بازارهایی است که فرصت رشد را فراهم میکنند. شما به دنبال این هستید که تقاضای جدیدی را جذب کنید، جایی که محصول شما منحصر به فرد خواهد بود!
۵- مدل مسئوله محور (Issue Based)
مدل مسئله محور (همچنین هدف محور نیز نامیده میشود)، گام بالاتر از مدل پایه است. این مدل مبتنی بر مدل پایه است. بنابراین، عمیقتر و احتمالاً محبوبترین مدل در میان مدل های استراتژیکی است.
برای شروع، از تجزیه و تحلیل سوات (SWOT) استفاده کنید که مخفف اختصاری نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصتها است. این تحلیل به شما کمک میکند تا عوامل داخلی و خارجی که بر کسب و کار، محصول یا خدمات شما تأثیر میگذارند را شناسایی و تحلیل کنید.
بعد بیانیه مأموریت، سپس برنامه ریزی، ایجاد بودجه و برنامه برای اجرای مأموریت ارائه میشود. پس از یک سال، باید نتایج را کنترل کرد و در صورت لزوم نتایج را در مورد پیشرفت اهداف گزارش داد.