مدیریت ریسک استراتژیک یک جنبه حیاتی، اما اغلب نادیده گرفته شده از مدیریت ریسک سازمانی (ERM) است. به طور سنتی، ERM بر ریسک مالی و عملیاتی متمرکز شده است. در حالیکه واقعیت این است که ریسک استراتژیک بسیار مهمتر است.
ریسک استراتژیک چیست؟
به بیان ساده، ریسکهای استراتژیک، ریسکهایی هستند که یک سازمان متحمل میشود و به طور بالقوه میتواند منجر به زیان بزرگی شود. سازمانی که فرایندهای تولیدی برتر و بی بدیلی دارد، اگر مشتریان، دیگر محصولات شان را نخواهند، باز هم شکست خواهند خورد.
به عنوان مثال، تولید کنندگان گوشی های تلفن همراه با ورود آیفون توسط شرکت Apple، با بحران استراتژیکی مواجه شدند.
مدیریت ریسک استراتژیک چیست؟
مدیریت ریسک استراتژیک فرایند شناسایی، کمی کردن و کاهش هر گونه ریسکی است که بر استراتژی های کلان کسب و کار، اهداف استراتژیک و اجرای استراتژی یک سازمان تأثیر می گذارد. این خطرات ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- تغییرات در تقاضا و ترجیحات مصرف کننده
- تغییرات قانونی و نظارتی
- فشار در فضای رقابتی
- ادغام استراتژیک دو شرکت
- تغییرات تکنولوژیکی
- تغییرات عمده در گردش مالی سازمان
- فشار وارد شده از سوی ذینفعان
چگونه ریسک استراتژیک را اندازه گیری و مدیریت می کنید؟
پیتر دراکر می گوید: “ آن چیزی را می توانید مدیریت کنید که بتوانید اندازه بگیرید”. برای اینکه بفهمیم چگونه ریسک استراتژیک را مدیریت کنیم، ابتدا باید نگاهی به نحوه اندازه گیری آن بیندازیم. یک اصل کلیدی در مدیریت ریسک سازمانی (ERM)، اندازه گیری ریسک با همان معیارهایی است که برای اندازه گیری نتایج استفاده می شود. بر همین اساس است که، سازمان ها می توانند ریسک ذاتی ابتکارات استراتژیک خود را محاسبه کنند.
ریسک استراتژیک را میتوان با دو معیار کلیدی اندازهگیری کرد:
۱- سرمایه اقتصادی
سرمایه اقتصادی، مقدار حقوق صاحبان سهامی است که برای پوشش زیانهای غیرمنتظره بر اساس استاندارد پرداخت بدهی از پیش تعیینشده لازم است. این استاندارد، معمولاً بر اساس رتبه بندی بدهی مورد انتظار سازمان تعیین می شود. سرمایه اقتصادی، یک واحد پول رایج است که با آن می توان هر ریسکی را اندازه گرفت. مهمتر از همه، این روش، همان روش ها و مفروضات مورد استفاده در تعیین ارزش سازمان را به کار می گیرد و آن را برای ریسک استراتژیک ایده آل می کند.
۲- بازده سرمایه تعدیل شده بر اساس ریسک (RAROC)
بازده پیشبینیشده پس از کسر مالیات در یک ابتکار تقسیم بر سرمایه اقتصادی آن است. اگر RAROC از هزینه سرمایه شرکت فراتر رود، این ابتکار، عملی است و ارزش افزوده خواهد داشت. اگر RAROC کمتر از هزینه سرمایه باشد، ارزش را از بین می برد.
همین طور بخوانید: مدیریت استراتژیک
پنج مرحله برای مؤثر شدن مدیریت ریسک استراتژیک:
۱- استراتژی و اهداف کسب و کار را تعریف کنید. چندین چارچوب وجود دارد که شرکتها معمولاً برای برنامهریزی استراتژیک از آنها استفاده میکنند، از تحلیل ساده SWOT گرفته تا کارت امتیازی متوازنتر و مواردی دیگر.
با این حال، تنها چیزی که این چارچوب ها در آن، با یکدیگر مشترک هستند، شکست آنها در پرداختن به ریسک است. بنابراین، بسیار مهم است که سازمان ها، گام های بیشتری برای یکپارچه سازی ریسک، در مرحله برنامه ریزی بردارند.
۲- شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) را برای اندازه گیری نتایج استخراج کنید. بهترین KPI ها مربوط به بخش هایی است که سازمان می تواند برای بهبود آنها، راه حل هایی ارائه می دهد. بعنوان مثال، KPI فروش کل سازمان، یک KPI ضعیف بشمار می آید، درحالیکه “فروش به ازای هر مشتری” به سازمان، اجازه میدهد تا بر روی بهبود آن بیشتر تلاش کند.
۳- ریسک هایی را که می توانند باعث تغییر در عملکرد شوند، شناسایی کنید. این موارد ناشناخته مانند تقاضای مشتری در آینده هستند که نتایج را تعیین می کنند.
۴- شاخص های ریسک کلیدی (KRIs) و سطوح تحمل ریسک های حیاتی را استخراج کنید. توجه داشته باشید که KPI ها عملکرد تاریخی سازمان را اندازه گیری می کنند، KRI ها شاخص های پیشرو آینده نگر هستند که برای پیش بینی موانع احتمالی در آینده در نظر گرفته شده اند.
۵- گزارشات و نظارت یکپارچه را ایجاد کنید. توجه داشته باشید که سازمان ها باید بر نتایج و KRIها، به صورت مستمر نظارت کنند تا خطرات احتمالی را کاهش دهند و یا فرصت های غیرمنتظره را در صورت بروز، درک کنند.
جمع بندی
ریسک استراتژیک نشاندهنده بزرگترین خطرها و فرصتهایی است که سازمان شما با آن مواجه است. با برداشتن گامهایی برای مدیریت آن در سطح کلان سازمانی، سازمانها میتوانند موفقیت آتی خود را شکل دهند و در عین حال، مواجهه با رخدادهای منفی را به حداقل برسانند.
پیشنهاد مطالعه: