اصول مدیریت منابع انسانی قوانینی مهم هستند که مدیریت را در تدوین سیاستها راهنمایی میکنند. پیترز و واترمن (بزرگان دنیای مدیریت) در کار پیشگامانه خود تحت عنوان «در جستجوی تعالی» تأکید کردند که برای دستیابی به بهره وری، مدیریت باید اصول منابع انسانی را بدانند. این اصول به سازمانها اجازه میدهد تا بتوانند رشد کنند. اما این رشد در گرو چه چیزی است؟ ما در مقاله دیگری از غزال به تفصیل دربارۀ اصول مدیریت منابع انسانی صبحت خواهیم کرد.
خدمات مشاوره منابع انسانی
برای دریافت خدمات جامع مشاوره در حوزه مدیریت منابع انسانی، فرم درخواست مشاوره را پر کنید تا مشاوران ما با شما تماس بگیرند.اصول مدیریت منابع انسانی چیست؟
اصول قوانینی اساسی هستند که مدیریت را در تدوین سیاستها راهنمایی میکنند. اصول مدیریت منابع انسانی نیز قوانینی هستند که به مدیران منابع انسانی کمک میکنند تا سیاستهای کارکنان را به شکلی مناسب هدایت و کنترل کنند. اصول صحیح به آنها در توسعه روابط خوب انسانی کمک میکند.
مدیریت منابع انسانی شامل ساخت سازمان، ایجاد انگیزه، رهبری مؤثر، رشد کارکنان، پرداخت و رفتار عادلانه با آنها و بسیاری موارد دیگر است. به معنای گسترده، اصول مدیریت منابع انسانی بیانگر رضایت، پیشرفت، تحقق و خوشبختی تمام افرادی است که در یک سازمان کار میکنند.
محیط انسانی درون یک سازمان باید به طور فزایندهای به عنوان یک کل دیده شود. اهداف اصلی افرادی که در سازمان کار میکنند، تأمین نیازهای جسمی، اجتماعی و روانی خودشان است و اهداف سازمانی برای آنها فقط در درجه دوم اهمیت قرار دارند. این بدین معناست که ابرخی از موفقیتها برای دستیابی به اهداف شخصی کارکنان ضروری هستند.
به هر روی، ما اصول مدیریت منابع انسانی را به طور خلاصه در زیر بیان کردهایم:
۱- اصل انتخاب علمی
برای هماهنگی مناسب بین کار و کارکنان داشتن یک فرد مناسب برای کار ضروری است تا سؤال عدم توانایی فرد پیش نیاید و کارکنان بتوانند مطابق علاقه خود کاری را به دست آورند و آن را انجام دهند. نامزدهای شغلی براساس شایستگی انتخاب میشوند. صلاحیت، تجربه و موفقیتهای داوطلبان نیز باید در نظر گرفته شوند.
۲- اصل ارتباط مؤثر
باید ی ارتباط مؤثر بین مدیریت و کارکنان وجود داشته باشد. ارتباط به این معنی است که دستورات مقامات بالاتر به روشی مناسب منتقل میشوند. اگر این ترتیب مؤثر نباشد، مشکلات پیچیدهای مانند بیاعتمادی، نفرت و بدخواهی به وجود میآیند و این به نوبه خود بر تولید و بهره وری سازمان تأثیر میگذارد.
۳- اصل حداکثر توسعه فردی
این اصل بر پیشرفت هر شخصی که در یک سازمان کار میکند، تأکید دارد. با این اصل، کارکنان قادر هستند اهداف یک سازمان را با حداقل هزینه تحقق ببخشند، از این رو به آنها فرصت میدهند تا حداکثر توانایی خود را برای پیشرفت و توسعه ارائه دهند. توانایی، بهره وری و کارآیی آنها میتوانند برای اهداف مورد استفاده قرار گیرند.
۴- اصل روحیه بالا
داشتن روحیه بالا برای سازمان امری ضروری است. با این هدف، سیاست دستمزد و حقوق ایده آل باید در سازمان ارائه شود. روحیه بالا با ایجاد نگرش مثبت و احساس انگیزه همراه است. روحیه بالا با ایجاد یک فرهنگ سازمانی مناسب و توجه به نیازهای و خواستههای کارکنان تأمین میشود.
۵- اصل روحیه تیمی
روحیه تیمی باید در کارکنان پرورش یابد. آنها باید به طور جمعی کار کرده و مسئولیت جمعی را برای اجرای اهداف سازمان احساس کنند. با این هدف، کارکنان باید احساس همکاری، اتحاد و اعتماد متقابل داشته باشند. فقط روحیه تیمی است که اعضاء را متحد نگه میدارد تا وظایف چالش برانگیزی را بر عهده داشته و به موقع آنها را انجام دهند.
۶- اصل کرامت کار
اصول مدیریت منابع انسانی باید در راستای این اصل عمل کند که کارکنان از کار خود احساس افتخار کنند. مواردی مانند «کار عبادت است!» باید در کارکنان ایجاد شود و برای این مهم باید آنها را با نحوه کاری که انجام میدهند ارزیابی کرد. با این هدف، اصول تقسیم کار و تخصص مفید واقع خواهند شد.
۷- اصل مدیریت مشترک
این اصل بر ایده مشارکت کارکنان در تجارت تأکید دارد. در عصر دموکراسی صنعتی بهتر است سهم خود را در مدیریت کارکنان به خوبی انجام دهیم. این امر با افزایش ایمان و دوستی متقابل، مسئولیت را در کار ایجاد کرده و به تقویت روابط کاری نیز کمک میکند. اصل مدیریت مشترک میتواند به کارکنان انگیزه دهد تا آنها بهترین نتیجه را در کار خود داشته باشند.
۸- اصل کمک به رونق ملی
اصول مدیریت منابع انسانی باید حس میهن پرستی را در کار ایجاد کند. به وسیله این مهم سازمان در دستیابی به اهداف خود موفقتر خواهد بود و موفقیت سازمان در نهایت موفقیت کل ملت است. وقتی هر فرد وظیفه خود را با تمام ظرفیتهای موجود انجام دهد، در این صورت میتوان بهترین نتیجه ممکن را به دست آورد. در مجموع این منجر به شکوفایی ملی به عنوان یک جامعه واحد خواهد شد.
۹- اصل پاداش عادلانه
تاریخ به خودی خود نشان میدهد که همه اعتصابها و مشکلات در کارخانهها به دلیل نارضایتی کارکنان است که عمدتاً ناشی از روش نامناسب پاداش دادن و ارائه حقوق مناسب است. رویکرد بیطرفانه باید در انتخاب نامزدهای دریافت پاداش وجود داشته باشد و باید بر اساس عملکرد هر کدام از کارکنان به آنها اعطاء شود.
۱۰- اصل استفاده مؤثر از منابع انسانی
توسعه مدیریت پرسنل جهت استفاده مؤثر و بهینه از منابع انسانی است، درواقع، این مهم نیازی است که انسان به عنوان یک انسان باید فکر کند! باید از او خواسته شود کارهایی را که میتواند انجام دهد را انجام داده و برای رشد او آموزشهای مناسبی ارائه شود. به عبارتی، مدیریت منابع انسانی باید راه تعالی کارکنان را هموار سازد.
۷ اصل برتر منابع انسانی
موفقیت منابع انسانی به نحوه تدوین، اجرا و اداره سیاستهای منابع انسانی بستگی دارد. تأثیر سیاستهای منابع انسانی به اصول زیر بستگی خواهند داشت:
۱– رویکرد فردگرایانه: با افراد باید به صورت فردی رفتار شود. این مهم خواستار درک صحیح احساس کارکنان در مورد تکالیف شغلی، سیاستهای پرسنلی و تمام تصمیماتی است که بر علاقه آنها تأثیر میگذارد.
۲– احساس ارزشمند بودن: این مهم است که کارکنان احساس کنند که برای سازمان ارزشمند هستند. توجه و احترام گذاشتن به کارکنان، درواقع نوعی روابط خوب با همکاران و مدیریت است.
۳– سیاستهای عادلانه و منصفانه: سیاستها و عملکردها باید منصفانه و عادلانه باشند. لازم است فرصتهای برابر به همۀ کارکنان داده شود. تحریمها نیز باید به طور یکنواخت اعمال شوند.
۴– رویکرد تشویق و پاداش: باید به کارکنان اطلاع داده شود که به آنها پاداش داده نمیشود! در عوض آنها باید سخت تلاش کنند تا پاداش کسب کنند. به عبارت دیگر، پاداش باید بر اساس عملکرد فرد باشد و نباید به عنوان حق مطالبه شناخته شود.
۵– دسترسی به اطلاعات سازمانی: همۀ کارکنان حق دارند از اطلاعات سازمانی استفاده کنند زیرا این امر اجرای به موقع کار را تسهیل میکند. انکار و عدم دسترسی به اطلاعات به ایجاد موانع در راه موفقیت سازمان منجر میشود.
۶– دستمزد برابر برای کار برابر: کلیه کارکنان باید بر اساس کار برابر حقوقی مساوری بگیرند. این روش ارزش انگیزشی فوق العاده ای دارد. این روش به بهبود روحیه کارکنان و رضایت خاطر آنها از کار کمک میکند.
۷– اصل عمل کار: رهبران باید مثالهایی را پیش روی زیردستان قرار دهند. مهم است به یاد داشته باشید که اقدامات، مهمتر از کلمات هستند (هر حرف یا قولی داده میشود باید عملی شود). بنابراین، آنچه در برنامهها گفته و فرموله میشوند، باید به همان شیوه انجام شوند.
۱۰ اصل از اصول مدیریت منابع انسانی به زبان آلن پرایس
آلن پرایس در کتاب خود با عنوان «مدیریت منابع انسانی در یک زمینه تجاری» ده اصل اساسی مدیریت منابع انسانی را پیشنهاد کرده است:
- جامعیت: طبق این اصل، یک استراتژی مدیریت منابع انسانی در یک سازمان باید شامل تمام جنبههای مدیریت افراد از استخدام تا بعد از جدایی از سازمان باشد.
- اعتبار: اصل اعتبار دلالت بر این دارد که شیوههای منابع انسانی باید اعتماد بین کارکنان و مدیریت را ایجاد کند و باعث شود کارکنان از استراتژیهای منابع انسانی استقبال کنند.
- ارتباطات: این اصل نشان میدهد که اهداف سازمان و منابع انسانی باید به طور مؤثر به کارکنان منتقل شود تا آنها بتوانند آنها را به راحتی درک کرده و قبول کنند. همچنین ارتباطات باید شفاف و بدون موانع باشند.
- اثربخشی هزینه: پاداش پرداختی به کارکنان باید رقابتی و عادلانه باشد و همچنین باید یک سیستم ارتقاء سطحی وجود داشته باشد (ارتقاء شغلی).
- خلاقیت: مزیت رقابتی باید از استراتژیهای منحصر به فرددر اصول مدیریت منابع انسانی ناشی شود.
- انسجام: فعالیتها و ابتکارات انجام شده توسط مدیریت منابع انسانی باید یک کل معناداری را تشکیل دهد.
- صلاحیت: این اصل معتقد است که صلاحیت سازمان برای دستیابی به اهداف اساساً به صلاحیت کارکناش بستگی دارد.
- کنترل: سیاستها و فعالیتهای منابع انسانی باید از سازگاری با اهداف سازمان اطمینان حاصل کنند.
- تغییر: استراتژی منابع انسانی باید بر این فرض باشد که بهبود مستمر و توسعه برای بقا ضروری است.
- تعهد: این اصل تأکید میکند که کارکنان باید برای دستیابی به اهداف سازمان انگیزه داشته باشند.
خدمات مشاوره منابع انسانی
برای دریافت خدمات جامع مشاوره در حوزه مدیریت منابع انسانی، فرم درخواست مشاوره را پر کنید تا مشاوران ما با شما تماس بگیرند.اصول مدیریت منابع انسانی در نظارت بهینه کارکنان
مدیریت منابع انسانی رویکردی برای مدیریت کارکنان براساس چهار اصل اساسی است:
- اولاً، منابع انسانی مهمترین سرمایه یک سازمان است و مدیریت مؤثر آنها رمز موفقیت کسب و کار است.
- ثانیاً، این موفقیت به احتمال زیاد حاصل خواهد شد اگر سیاستها و رویههای پرسنل شرکت ارتباط تنگاتنگی با اهداف شرکتها و برنامههای استراتژیک داشته باشند و نقش و سهم عمدهای در آن ایفا کنند.
- ثالثاً، فرهنگ سازمانی و ارزشها و جو سازمانی و رفتار مدیریتی که از فرهنگ مربوطه نشأت میگیرد، تأثیر عمدهای در دستیابی به تعالی خواهد داشت. بنابراین، این فرهنگ باید مدیریت شود؛ بدین معنا که ممکن است ارزشهای سازمانی نیاز به تغییر یا تقویت داشته باشند و برای پذیرش و عمل به آنها به تلاش مداوم سلسله مراتب سازمانی نیاز است.
- سرانجام، مدیریت منابع انسانی به فکر ادغام باید باشد و همۀ اعضای سازمان را درگیر کند تا آنها با یک هدف مشترک رهنمون کند.
کلام آخر
به طور خلاصه، اصول مدیریت منابع انسانی رویکردی استراتژیک برای ساختار، انگیزه، توسعه و مدیریت کارکنان سازمان است که براساس چهار اصل اساسی بنا شده است:
- اول: مدیریت مؤثر منابع انسانی رمز موفقیت یک سازمان میباشد.
- دوم: اینکه موفقیت درصورتی که سیاستهای شخصی با اهداف سازمانی ارتباط نزدیکی داشته باشد، به راحتی حاصل خواهد شد.
- سوم: رفتار مدیریت و جو سازمانی تأثیر عمدهای در دستیابی به تعالی دارند.
- چهارم: یکپارچه سازی کامل نیروی انسانی برای موفقیت ضروری است.
تمام عملیات تجاری را میتوان به سه کلمه اعم از مردم (کارکنان)، محصول و سود تقلیل داد. مردم اول هستند. تا زمانی که تیم خوبی از کارکنان نداشته باشید، نمیتوانید محصول و سودی خوبی کسب کنید.