اهداف برای هر کسب و کاری مهم هستند و این امر خصوصاً در مورد امور مالی یک شرکت نیز صادق است. برای دستیابی به این اهداف، شما به یک استراتژی مالی نیاز دارید تا بتوانید با ایجاد یک نقشه راه، چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت به موفقیت برسید. این مهم به شما کمک میکند تا چشم انداز شرکت خود را توسعه دهید و مجموعهای از اصول کنترل کننده در بخش مالی را تدوین کنید.
استراتژی مالی یا تجزیه و تحلیل مالی یک سند ویژه و نشانی از منحصر به فرد بودن کسب و کار در بازار هدف است. هر سازمانی در تلاش است تا جایگاه متفاوتی را در بازار داشته باشد که استراتژی مالی این واقعیت را منعکس میکند. به هر روی، برای عمیق شدن در مقوله استراتژی مالی با غزال همراه باشید.
استراتژی مالی چیست؟
استراتژی مالی (Financial Strategy) در یک سازمان اساساً مربوط به تهیه و استفاده از وجوه است. هدف اصلی اطمینان از تأمین کافی و منظم بودجهای است که نیازهای فعلی و آینده شرکت را برآورده میکند. استراتژی مالی با حوزه هایی مانند منابع مالی، تجزیه و تحلیل ساختار هزینه، تخمین پتانسیل سود، توابع حسابداری و غیره سروکار دارد. به طور خلاصه، تجزیه و تحلیل مالی به دسترس بودن منابع، کاربردها و مدیریت وجوه اطلاق میشود. این مهم بر همسویی مدیریت مالی با اهداف شرکتی و تجاری یک سازمان برای دستیابی به مزیت استراتژیک متمرکز است.
به گفته توماس ویلن و دیوید هونگر (بزرگان حوزه مدیریت): «آنچه که پیامدهای مالی در راستای گزینههای استراتژیک در سطح سازمان و تجارت را بررسی میکند، استراتژی مالی نام دارد. این مهم بهترین اقدامات مالی را مشخص میکند. همچنین میتواند از طریق هزینه کمتر و توانایی انعطافپذیر در جذب سرمایه برای حمایت از استراتژی تجاری، مزیت رقابتی فراهم کند. استراتژی مالی معمولاً سعی در به حداکثر رساندن ارزش مالی یک شرکت دارد.»
اما قبل از تعیین استراتژی مالی باید پرسشهای زیر را از خود سؤال کنید:
- خطرات اصلی وضعیت مالی فعلی سازمان چیست؟
- آیا برای تأمین مالی به بودجه برای توسعه یا عملیات نیاز دارید؟
- اهداف کسب درآمد برای سه تا پنج سال آینده چیست؟
- برای افزایش درآمد به دنبال چه منابعی هستیم؟
- آیا برای دستیابی به این اهداف روابط جدیدی لازم است؟
- آیا برای دستیابی به اهداف مالی نیاز به استخدام مهارتهای خاصی است؟
- چگونه میتوانید به بهترین نحو هزینه را در مقابل پس انداز متعادل کرد؟
هدف از استراتژی مالی
استراتژی مالی در به حداکثر رساندن ارزش مالی یک شرکت کار میکند. این مهم میتواند از طریق وجوه کم هزینه مزیت رقابتی ایجاد کند. در هر استراتژی مالی، دستیابی به نسبت مطلوب بدهی از طریق استقراض (وام گرفتن) برای نیازهای مالی بلند مدت و ایجاد جریان وجوه نقدی در داخل، یک مسئله اساسی است.
باید گفت: «یک استراتژی تجاری یک استراتژی مالی است!» داراییها، گردش پول و بدهیهای سازمان اساساً در هر تصمیم تجاری مشارکت دارند. چه نیاز به تأمین مالی خارج از شرکت باشد، چه برنامهای برای زمان دستیابی به بودجه، یک استراتژی تجاری باید درآمد فعلی کسب و کار، وضعیت جریان نقدی و مالیاتهای سالانه را بررسی کند. اهداف مالی و چگونگی ارتباط این اهداف با مأموریت سازمان، هنگام تدوین استراتژی مالی مهم است. به عبارت دیگر، ایجاد یک استراتژی تجاری بدون تجزیه و تحلیل مالی ممکن است دشوار باشد.
مطالعات نشان میدهند که سطح بالای بدهی منجر به بهبود بهره وری و بهبود جریانهای نقدی میشود. از این مطالعات مشخص شد که استراتژی متنوع سازی (Diversification Strategy) عمدتاً بر استراتژی مالی تأثیر میگذارد. تأمین مالی از طریق سهام (Equity Financing) برای متنوع سازی مرتبط بسیار ترجیح داده میشود در حالی که تأمین مالی از طریق بدهی (Debt Financing) برای متنوع سازی غیرمرتبط ترجیح داده میشود.
بُعد بعدی استراتژی مالی «تملک اهرمی یا خرید استقراضی» است. در یک تملک اهرمی، یک شرکت عمدتاً از طریق وجوهی که از شخص ثالث مانند بانک یا مؤسسه مالی تهیه شده، تأمین مالی میکند. بالا بودن بیش از حد تملک اهرمی، ریسک و هزینه مالی زیادی به بنگاه تحمیل می کند که از سویی افزایش هزینه های مالی باعث کاهش چشمگیر سود خالص می شود و از سوی دیگر ممکن است بنگاه نتواند به تعهدات مالی خود عمل کند و این امر منجر به ورشکستگی بنگاه شود. مدیریت سود سهام بُعد دیگری از استراتژی مالی است. بسیاری از تولیدکنندگان به هیچ وجه سود سهام خود را اعلام نمیکنند. در عوض آنها از این وجوه برای رشد بیشتر شرکت استفاده میکنند که به نوبه خود منجر به فروش بیشتر، سود زیاد و افزایش سرمایه سهام میشود.
اهمیت استراتژی مالی
یک تصور غلط و اغلب رایج این است که فقط شرکتهای بزرگ به استراتژی مالی نیاز دارند. حتی اگر به تازگی کار خود را شروع کردهاید، برای بهینه سازی بازده سرمایه گذاری و تصمیم گیری هوشمندانه به یک برنامه مشخص نیاز دارید. مدیریت استراتژیک مالی میتواند به شما در تعیین اهداف واقع بینانه، شناسایی مشکلات احتمالی و ایجاد نقشه راه عملیاتی برای حضور قدرتمند در بازار تجارت، یاری رسان باشد.
یک استراتژی مالی کاملاً برنامه ریزی شده میتواند سازمان را به سطح بالاتری برساند و یک مزیت رقابتی ارائه دهد. همچنین به کاهش حواس پرتی کمک میکند تا به شکلی هدفمند بر روی اهداف سازمان کار شود. در طولانی مدت، استراتژی مالی میتواند سود را افزایش و بدهی را کاهش دهد. سازمانها قادر خواهند بود منابع را به طور مؤثرتری تخصیص دهند و از هزینههای غیر ضروری جلوگیری کنند.
در زیر سه دلیل برای اهمیت ایجاد یک استراتژی مالی آورده شدهاند:
- این مهم نشان میدهد که آیا اهداف واقع بینانه است یا خیر! حسابرسی میتواند به شناسایی شکافها و برجسته سازی کمبودهای احتمالی کمک کند. تاریخ بازنشستگی خود را مرور کردهاید؟ یک تجزیه و تحلیل مالی خوب میتواند به شما بگوید که آیا آن تاریخ عملی است یا خیر.
- این مهم بندری در طوفان است! رعایت یک استراتژی در شرایط خوب آسان است اما وقتی اوضاع چالش برانگیز شود، بیرون پریدن از کشتی وسوسه انگیز است. یک استراتژی مالی به عنوان لنگرگاه شناخته میشود زیرا به مدیران کمک میکند وقتی اتفاق غیر منتظرهای رخ میدهد کشتی را از طوفان نجات دهند.
- این مهم به سازمانها کمک میکند تا بفهمند در کجا باید هزینه کنند. در حالی که برخی از ما در پیگیری پول تبحر داریم، بعضی از ما هیچ ایدهای نداریم که واقعاً پول خود را برای در چه مواردی هزینه کنیم. بخشی از تنظیم استراتژی مالی نشستن و حساب کردن هزینهها است.
۴ حوزه گسترده استراتژی مالی
به طور کلی، استراتژیهای مالی شامل چهار حوزه گسترده است که در زیر بیان شدهاند:
۱- ارزیابی عملکرد مالی
موقعیت مالی یک شرکت در یک زمان معین را میتوان با صورتهای مالی معمول مانند صورت سود، ترازنامه و صورت جریان وجه نقد ارزیابی کرد. این اظهارات را میتوان با استفاده از برخی اقدامات مانند نسبتهای مالی تحلیل کرد. این نسبتها ممکن است براساس فروش یا سود یا بازگشت سرمایه (ROI) و موارد دیگر باشند.
این نسبتها اطلاعات مالی را استاندارد میکنند. برای ارزیابی هرگونه تغییر در وضعیت مالی میتوان آنها را با همان نسبتهای یک دوره زمانی قبلی مقایسه کرد. این نسبتها میتوانند به وضعیت استراتژیک یا مراحلی برای به حداقل رساندن خطرات اشاره کنند.
۲- پیش بینی مالی
پیش بینی مالی برای برآورد نیازهای مالی آینده شرکت استفاده میشود. براساس این پیش بینیها میتوان بودجههای مختلفی تهیه کرد. برجسب این بودجهها می توان تخصیص مناسب بودجه را به فعالیتهای مختلف اختصاص داد. این بودجهها و هزینهها تابعی از فروش و درآمد آینده هستند. پیش بینیهای دقیق انجام شده دربارۀ فنون علمی میتواند زمینهای برای تصمیمات در راستای استراتژی مالی را فراهم کند.
۳- برنامه ریزی ساختار سرمایه
تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه نیاز به ترکیبی منطقی از بدهی و سرمایه دارد. این مهم با نسبت سهام بدهی اندازه گیری میشود و میتواند با ترکیب بهینه از بدهی و سرمایه، ریسکهای مختلف موجود را کاهش دهد. ساختار مناسب سرمایه، ثبات مالی ایجاد میکند. این مربوط به تصمیمات استراتژیک مناسب است.
۴- سایر ملاحظات مالی
فعالیتها و تصمیمات مالی بسیاری وجود دارند که ممکن است بر برنامه ریزی استراتژیک مالی تأثیر بگذارند. برخی از این موارد شامل موارد زیر هستند:
- بودجه جریان نقدی
- فعالیتهای کنترل بودجه
- برنامه ریزی سود و هزینه نهایی
- هزینه سرمایه و تأمین مالی از طریق سهام
- پاهرمهای مالی (Leverages)
- تجدید ساختار شرکتها (Corporate Restructuring) و متنوع سازی
- تملکها (Acquisitions)
مؤلفههای استراتژی مالی
استراتژی مالی سازمانی عناصر مختلفی را در نظر میگیرد. همانطور که اجزای یک استراتژی مالی ایجاد میشوند، شروع به ایجاد یک برنامه عملیاتی برای انتشار محصول، گسترش تجارت یا برنامه بازاریابی جدید می کنید.
اطلاعات مالی یک شرکت شاخصی است که سرمایه گذاران برای تعیین میزان عملکرد شرکت استفاده میکنند. هنگامی که از یک استراتژی مالی محکم استفاده میکنید، سلامت مالی تجارت خود را افزایش میدهید. به هر روی، مؤلفه های استراتژی مالی به شرح زیر هستند:
هزینههای شروع کار
یک فعالیت تجاری جدید هزینههایی برای شروع کار دارد. یک تولیدکننده که به دنبال عرضه یک محصول جدید است هزینههایی دارد که ممکن است شامل تجهیزات ساخت، بسته بندی جدید و یک برنامه بازاریابی باشد. درحقیقت، میتوانید از منابع موجود (مقدار پول) برای تحقق بخشیدن به برنامه خود استفاده کنید. هزینههای شروع کار خود را در استراتژی مالی خود بگنجانید.
تحلیل رقابتی
رقابت بر نحوه کسب درآمد و چگونگی خرج کردن پول تأثیر میگذارد. این امر بر چگونگی کسب درآمد به عنوان بخشی از سهم بازار در رقابت تأثیرگذار است. محصولات و فعالیتهای بازاریابی که به هدف تحلیل رقابتی انجام میشوند، باید در استراتژی مالی گنجانده شود. تجزیه و تحلیل نحوه تأثیر رقابت بر درآمد باید در برنامه ریزی استراتژیک لحاظ شود تا براساس آن راهکارهای سوددهی و تسلط بر بازار استخراج شوند.
هزینههای جاری
هنگامی که برنامه های عملیاتی اجرایی شدند، مهم است که بدانید هزینههای جاری چقدر است. این هزینهها شامل کارگر، مواد، تعمیر و نگهداری تجهیزات و هزینۀ حمل و نقل است. پیش بینی هزینههای جاری خود را به صورت ماهانه تقسیم کنید تا آنها به عنوان بخشی از استراتژی مالی خود لحاظ کرده باشید. این شکل از کار هزینههای جاری و درآمد ورودی برای تعیین سود را آسانتر میکند.
درآمد
هدف از یک استراتژی مالی ایجاد درآمد است. اما برای ایجاد یک استراتژی مؤثر، باید درآمد را برای مدت زمان طولانی پیش بینی کرد. هنگام تعیین اینکه چه مقدار برای پرداخت هزینههای جاری در دسترس است و چه مقدار به عنوان سود باقی خواهد ماند، پیش بینی درآمد جامع ضروری است.
استراتژیک در مقابل مدیریت مالی تاکتیکی
اصطلاح استراتژیک به روشهای مدیریت مالی اشاره دارد که متمرکز بر موفقیت بلند مدت است، در مقابل تصمیمات مدیریت تاکتیکی که مربوط به موقعیت یابی کوتاه مدت میباشد. اگر سازمانی بجای تاکتیکی، استراتژیک باشد، تصمیمات مالی را براساس آنچه فکر میکند در نهایت به نتیجه میرسد، یعنی در آینده، اتخاذ میکند. این بدان معنا است که برای تحقق این نتایج، یک سازمان گاهی باید تحمل خسارات فعلی را داشته باشد.
وقتی مدیریت استراتژیک موثر است
بنابراین بخشی از مدیریت مالی استراتژیک موثر، ممکن است شامل فداکاری یا تعدیل مجدد اهداف کوتاه مدت برای دستیابی موثرتر به اهداف بلند مدت سازمان باشد. به عنوان مثال، اگر سازمانی برای سال قبل ضرر خالصی داشته باشد، ممکن است از طریق بستن امکانات یا کاهش کارکنان، پایه دارایی خود را کاهش دهد و در نتیجه هزینههای عملیاتی خود را نیز کاهش خواهد داد. انجام چنین اقداماتی ممکن است منجر به هزینههای تجدید ساختار یا سایر موارد یکبار مصرفی شود که در کوتاه مدت بر تأثیرات مالی سازمان تأثیر میگذارد، اما موقعیت سازمان را برای موفقیت در بلندمدت بهتر میکند. این معاملات کوتاه مدت در مقابل بلند مدت معمولاً باید با در نظر داشتن ذی نفعان مختلفی انجام شود. به عنوان مثال، سهامداران سازمانهای عمومی ممکن است مدیریت را برای تصمیماتی که در کوتاه مدت بر قیمت سهام سازمان تأثیر میگذارند، منضبط کنند، حتی اگر سلامت سازمان در دراز مدت با همین تصمیمات محکم تر شود.
عناصر مدیریت مالی استراتژیک
یک سازمان، مدیریت مالی استراتژیک را در کل عملیات سازمانی خود اعمال خواهد کرد که این شامل طراحی عناصری است که منابع مالی سازمان را به حداکثر میرساند و از آنها به طور موثری استفاده میکند. در اینجا یک سازمان باید خلاق باشد، زیرا در مدیریت استراتژیک هیچ رویکرد واحدی وجود ندارد و هر سازمان عناصری را طراحی میکند که نیازها و اهداف خاص خود را منعکس کند. با این حال، برخی از عناصر رایج مدیریت مالی استراتژیک میتوانند موارد زیر را شامل شوند:
برنامه ریزی
- اهداف را دقیقاً تعریف کنید.
- منابع موجود و بالقوه را شناسایی و کمی نمایید.
- یک برنامه مالی خاص تجاری بنویسید.
بودجه بندی
- با بهره وری مالی و کاهش ضایعات به عملکرد سازمان کمک کنید.
- مناطقی را شناسایی کنید که بیشترین هزینههای عملیاتی را متحمل میشوند یا بیش از هزینه بودجه هستند.
- از نقدینگی کافی برای تأمین هزینههای عملیاتی بدون بهره برداری از منابع خارجی اطمینان حاصل کنید.
- مناطقی را کشف کنید که یک سازمان ممکن است درآمد خود را برای دستیابی موثرتر به اهداف سرمایه گذاری کند.
مدیریت و ارزیابی ریسک
- عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری را شناسایی، تجزیه و تحلیل و کاهش دهید.
- پتانسیل مواجهه مالی را ارزیابی کنید. هزینههای سرمایه ای (CapEx) و سیاستهای محل کار را بررسی کنید.
- از معیارهای خطر مانند درجه محاسبات اهرم عملیاتی، انحراف معیار و استراتژیهای ارزش در معرض خطر (VaR) استفاده کنید.
ایجاد روشهای اجرایی
- جمع آوری و تجزیه و تحلیل دادهها.
- تصمیمات مالی سازگاری بگیرید.
- پیگیری و تجزیه و تحلیل واریانس، یعنی تفاوت بین نتایج بودجه و واقعی.
- مشکلات را شناسایی کرده و اقدامات اصلاحی مناسبی را انجام دهید.
کلام آخر
هنگام توسعه اهداف باید دانست که کجای امور مالی در این معما قرار میگیرد. یک شرکت نوپا با رشد سرمایه بالا با بودجه سرمایه گذاری خطرپذیر نیازهای مالی بسیار متفاوتی نسبت به یک سازمان با سابقه طولانی دارد. مدیران باید یک تصویر واضح از سلامت مالی شرکت خود داشته باشند. این موضوع به آنها یک تصویر روشن از وضعیت مالی حال و آینده سازمان را ارئه میدهد. به طور کلی، استراتژی مالی ارزشهای یک شرکت را منعکس میکنند و باید در هر استراتژی تجاری لحاظ شوند.