نگرش و طرز فکر را استخدام کنید و نه استعدادها را!

نگرش و طرز فکر را استخدام کنید و نه استعدادها را!

شما در این مقاله یاد می گیرید نگرش و طرز فکر را استخدام کنید و نه استعدادها را!

جیمز کالینز، در کتاب”از خوب تا عالی” می گوید:

بهتر است ابتدا افراد مناسب را در اتوبوس سوار کرده و در صندلی مناسب بنشانید و بعد افراد نامناسب را از اتوبوس پیاده کرده و سپس مشخص کنید که می خواهید به کدام سمت، رانندگی کنید.

در فضای کسب و کار امروز بر کسی پوشیده نیست که مشخص کننده واقعی موفقیت یا شکست در کسب و کار شما، کیفیت افراد تیم شماست. اما چه چیزی، یک تیم را با کیفیت می کند؟ آیا باید استعدادها را استخدام کنید؟ استخدام یا نگرش و طرز فکر افراد؟ تناسب فرهنگی با سازمان؟ مهارت و تجربه؟

از منظر تجربیات تاریخی، متداول ترین پاسخ به این سوال این است که “استعداد ها را استخدام کنید”. متأسفانه این باور در بهترین حالت ناکامل و در بدترین حالت به شدت اشتباه است. ایده استخدام استعدادها به قدری در فرهنگ کسب و کار ما ریشه دوانده است که در برخی از صنایع، اعضای تیم را “استعداد” می نامند. حتی نقش های اجرایی به نام “مدیر استعدادهای درخشان!” هم به گوش شما خورده است.

نکته کلیدی که ما در این مقاله قصد داریم به آن بپردازیم این است که استخدام “نگرش و طرز فکر” بسیار مهمتر از استخدام “استعداد” است.

استعداد ارزش زیادی ندارد و همیشه چیز خوبی نیست

استعداد چیزی بیش از استعداد طبیعی نیست. اگر با استعداد باشید، در بهترین حالت سریعتر از دیگران چیزها را یاد خواهید گرفت. به همین دلیل است که استعداد در کودکان می درخشد. چون برای بچه ها تقریباً همه چیز تازه و جدید هست!

استعداد مانند شروع کردن یک مسابقه است

اگر فردی با استعداد برجسته ای باشد، در ابتدای مسابقه از دیگران خیلی جلوتر خواهد بود. قطعاً این برای کسب و کار ما عالی است، به خصوص اگر برای یک موقعیت شغلی سطح پایین آن فرد را می خواهید استخدام کنید.

افراد با استعداد در سازمان شما

۱.  آنها خسته می شوند.

اگر خیلی مراقب نباشید و فرد استخدامی جدید و با استعداد را در سازمان خود به چالش نکشید، آنها خیلی زود خسته می شوند. از آنجایی که همه چیز برای آنها به مرور آسان و آسان تر می شود، آنها به اندازه دیگران تلاش نمی کنند و به همان اندازه دیگران درگیر امور نخواهند شد.

در نهایت همه چیز را روی کروز کنترل می گذارند و منتظر می مانند تا بقیه به نتیجه برسند.

۲.  آنها مغرور می شوند.

افراد با استعداد به بهترین بودن در کارها عادت می کنند. هنگامی که آنها به بهترین بودن عادت کردند، در نهایت ایگوی آنها فربه تر می شود و مغرور و مغرورتر می شوند. این غرور باعث می شود آنها رفتارهای خودسرانه داشته باشند و در نتیجه در کارهای تیمی موثر نباشند.

۳. ممکن است تنبل شوند.

وقتی افراد با استعداد در فضای رقابتی، همه رقبا را شکست دهند، بی شک تنبل می شوند. اگر یک فرد جدید بسیار با استعداد را در یک تیم با افراد متوسط ​​قرار دهید، احتمالاً آن فرد جدید با استعداد، به راحتی به شاخص های کلیدی عملکرد تعریف شده خواهد رسید. و احتمالاً در ادامه به این نتیجه خواهد رسید که چرا باید سخت تلاش کند؟!

چرا باید برای نگرش و طرز فکر را استخدام کنید؟

نگرش و طرز فکر را استخدام کنید

برخلاف استعداد، نگرش خوب در فرایند چالشی کسب و کارها، به شما کمک می کند، افرادی که استعداد کمتری دارند، مجبور می شوند برای موفقیت به نگرش و طرز فکر خود تکیه کنند. استراتژی هایی مانند مثبت اندیشی، سخت کوشی و خلاقیت از این دسته اند. ممکن است این افراد با سرعت کمتری نسبت به افراد با استعداد پیش بروند، اما اگر نگرش درستی داشته باشند، به سرعت، جبران خواهند کرد:

به خاطر داشته باشید که فضای رقابتی برای کسب و کارهای امروز مثل دو ماراتن است، و نه دو سرعت ۱۰۰ متر.

همانطور که مهارت ها و تخصص در یک بازه زمانی طولانی تر به سمت رشد حرکت می کنند، تفاوت بین افراد با عملکرد بالا، کاهش می یابد. یک لحظه به مسابقات المپیک فکر کنید. حتی در مسابقات طولانی، ورزشکاران، اغلب تنها با چند ثانیه یا کمتر از هم فاصله دارند. اگر یادتان باشد، مایکل فلیپس با یک صدم ثانیه مدال طلا گرفت.

با بالا رفتن سطح مهارت در یک رشته، نگرش، سخت کوشی و تکنیک است که در درازمدت، بهترین نتایج را ایجاد می کند. آخرین باری که یک مسابقه المپیک را با استعدادها دیدید کی بود؟ تا زمانی که افراد در شغل خود خوب باشند، استعداد، مهم نیست.

به خاطر داشته باشید که نگرش سخت کوش، یک عادت است و به عنوان یک ماهیچه عمل می کند. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، در آن قوی تر می شوید. افراد سخت کوش، عادت دارند سخت کار کنند و استقامت لازم برای کار سخت برای مدت زمان طولانی را دارند.

در مقابل، دونده با استعدادتر اجازه داده است که عضله سخت کوشی اش، تحلیل رود. نه تنها نگرش او نامناسب است، بلکه او اکنون با عواقب احساسی عقب افتادن در مسابقه ای که مطمئن بود برنده خواهد شد، دست و پنجه نرم می کند. بسته به طرز فکر او، این می تواند تأثیری گسترده و طولانی مدت داشته باشد.

طرز فکر رشد استعدادها را بی ربط می کند

همانطور که در سخنرانی تد تاک (TED.com) خانم کارول دوک و کتاب او “طرز فکر” توضیح داده شده است، افراد دارای طرز فکر رشد، معتقدند که می توانند هر جنبه ای از خود را از طریق تجربه تکامل دهند. برای کسی که طرز فکر و یا ذهنیت رشد دارد، چیزهایی مانند استعداد و هوش نقطه پایانی نیست.

اگر در کاری شکست بخورند، آن را یک تجربه یادگیری می‌دانند و تشخیص می‌دهند که اکنون باهوش‌تر از قبل هستند.

در مقابل، فردی با ذهنیت ثابت، معتقد است که مقدار مشخصی از استعداد و هوش دارد. اگر در کاری شکست بخورند، معتقدند که به اندازه کافی با استعداد یا باهوش نبوده اند. به جای اینکه همه چیز را یاد بگیرند و دوباره تلاش کنند، بیشتر در معرض انتقاد از خود قرار می گیرند و تسلیم می شوند.

افراد دارای طرز فکر رشد، در واقع در سطوح بسیار بالاتری نسبت به افرادی که ذهنیت ثابت دارند عملکرد دارند. آنها همچنین تمایل دارند انعطاف پذیرتر و کمتر از خود انتقاد کنند. این بدان معناست که، استعداد، نامربوط و معیار بسیار ضعیفی برای استخدام است.

اگر در زمان استخدام، بتوانید تشخیص دهید که فرد متقاضی، ذهنیت رشد دارد، استعداد او در آن لحظه اهمیتی ندارد زیرا به هر حال در طول زمان رشد خواهد کرد. مطمئناً، نمودار رشد اینگونه افراد، ممکن است کمی کندتر باشد، اما در دراز مدت، این افراد هستند که موفق می شوند

جمع بندی

در این مقاله سعی نداریم بگوییم که استعداد همیشه یک آسیب خواهد بود. یک فرد با استعداد که همچنین دارای نگرش عالی و طرز فکر رشد است، تقریباً به ناچار به عملکرد بهتر از سایرین ادامه خواهد داد. زیرا این افراد، آنچه را که لازم است برای حفظ برتری خود خواهند داشت.

با این حال، یافتن همه این ویژگی ها در یک فرد متقاضی استخدام، بسیار نادرتر از آن چیزی است که فکر می کنید. اگر متقاضی پیدا کردید که هم استعداد دارد و هم طرز فکر رشد، حتماً او را درجا استخدام کنید. اما اگر نمی توانید چنین فردی را پیدا کنید و مجبور به انتخاب هستید، بهتر است، نگرش و طرز فکر را استخدام کنید و نه استعداد. ولی توصیه می کنیم که از استخدام این ترکیب سمی، یعنی “استعداد” و “طرز فکر ثابت” به شدت خودداری کنید.

مدیریت هوشمند استراتژیک

جدیدترین مطالب منتشر شده
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *