لازمهی موفقیت یک کسب و کار در فضای رقابتی این است که در بخشهای مختلفی مثل ترسیم استراتژی، فرآیندسازی، جذب نیروی انسانی کارآمد و… فعالیت مثبتی داشته باشد.
بسیاری از مدیران، این اقدامات را انجام میدهند اما فراموش میکنند عملکرد مهمترین عنصر سازمان، یعنی کارکنان را اندازهگیری کنند. اگر کسب وکاری به دنبال سیستم سازی کسب وکار و روتین کردن اغلب فرآیندهای خود است، باید به نحوه ارزیابی عملکرد کارکنان و ارتقا عملکرد نیروی انسانی خود توجه بیشتری کند. به همین دلیل در این مطلب، به دلایل اهمیت این موضوع، چالشهای آن و روشهای ایجاد یک سیستم ارزیابی عملکرد، اشاره میکنیم.
۶ دلیل اهمیت ارزیابی عملکرد کارکنان در کسب و کار
ارزیابی عملکرد، یکی از ارکان اصلی مدیریت کسب وکار محسوب می شود و میتواند خلاء میان انتظارات سازمان و خروجیهای واقعی را برطرف کند. به شرطی که مدیر سازمان بداند ارزیابی عملکرد کارکنان چگونه و با چه هدفی باید انجام شود.
زمانیکه فرآیندهای یک کسب وکار در حال سیستمی شدن هستند، خروجی سنجش عملکرد میتواند به سازمان کمک کند تا مسائل و چالشهای اصلی شناسایی شده و مدیر بتواند واقعگرایانه تصمیم بگیرد. اما برای اینکه بدانید چرا این امر باید برای مدیر مهم باشد، بهتر است به موارد زیر دقت کنید تا با دلایل اهمیت سنجیدن عملکرد نیروی انسانی بیشتر آشنا شوید.
۱-ترفیع شغلی کارکنان: برای اینکه بتوان درک کرد کارکنان چگونه خود را بخشی از ماموریت سازمان میدانند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند، ارزیابی عملکرد راهکار مناسبی است. خروجی این کار، به مدیران کمک میکند تا بتوانند تصمیم بگیرند آیا فرد مورد نظر آنها، شایستگی لازم برای قبول مسئولیتهای بیشتر و ترفیع در آن شغل را دارد یا خیر.
۲-توجه به کارکنان پرتلاش: وقتی یک نفر در سازمان تمام تلاش خود را انجام دهد ولی زحمات او توسط مدیر به چشم نیاید یا از او قدردانی نشود، رفته رفته انگیزه آن فرد برای ادامه آن کار از دست میرود. با برآورد میزان کار، به هر فرد و به نسبت تلاش و زحمتی که کشیده است، میتوانید پاداش دهید، از او بابت ارزشی که در سازمان خلق کرده، قدردانی کنید و انگیزه او را بالا نگه دارید. همچنین توجه به تلاش کارکنان و ارزیابی آنها، به شما در تصمیمگیری برای توسعه مهارتهای آنها کمک میکند.
۳-هدفگذاری جدید: اندازهگیری راندمان نیروی انسانی میتواند به مدیران کسب و کار کمک کند تا معیارهای مهم کسب و کار را تعیین کنند. برای مثال، اگر نتایج ارزیابیها نشان دهد تعدادی از کارکنان، بر خلاف انتظار شما کار میکنند، در ادامه میتوانید برای بهبود عملکرد آنها، راه حلهایی مثل پیادهسازی سیستم پاداش در نظر بگیرد تا وضعیت بهتر شود.
۴-شناسایی نیازمندیهای آموزشی کارکنان: زمانیکه سیستمی برای سنجش میزان کار افراد ابداع کنید، میتوانید به این سوال پاسخ دهید که چرا برخی از کارکنان، برای انجام کار، با مشکل مواجه میشوند. برای مثال، این مشکل می تواند ناشی از نبودِ آموزش کافی یا کیفیت نامناسب آموزشهای ارائه شده به آنها باشد. حل این مساله در سازمان ضروری است؛ چرا که عملکرد کارکنان، مستقیماً به اهداف سازمان گره خورده است.
۵-شفافیت بخشیدن به خواسته های کارکنان: ارزیابی کار افراد، باعث شفاف شدن خواستهها و انتظارات آنها میشود. آنها متوجه میشوند که تلاشهای آنها در حال ارزیابی و ارزش گذاری است. به همین دلیل است که حفظ راندمان خوب، هم به خاطر آنها و هم به خاطر شرکت، مهم است. این به آنها کمک میکند تا کار خود را به سطح بالاتری برسانند و انتظارات شرکت را برآورده کنند.
۶-شناسایی بخشهای ضعیف: با استفاده از ابزارهای سنجش کارکرد نیروی انسانی، میتوانید متوجه شوید که چه چیزی در کجا اشتباه است، کدام فرد نمیتواند نتایج موردنظر را به ارمغان بیاورد و کدامیک از افراد، به اندازه کافی خوب عمل نمیکنند. سیستم سازی به مدیران سازمان کمک میکند تا کارکرد هر فرد و بخش را بصورت دقیق شناسایی کنند و در جهت حل مشکل، اقدامات به موقع انجام دهند.
چالشهای ارزیابی عملکرد کارکنان در سازمان + راه حلها
برای اینکه بتوانید با برخی از چالشهایی که در سنجش میزان کار نیروی انسانی بهتر آشنا شوید، در قالب موارد زیر به بررسی آنها و همچنین ارائه راه حل برای هر کدام از چالشهای میپردازیم تا ببینید تاثیر سازمانی بهبود عملکرد کارکنان تا چه حد میتواند موثر باشد .
۱. مستمر نبودن ارزیابی: بسیاری از مدیران، کارکرد نیروهای انسانی خود را هر یکسال یکبار انجام میدهند و فکر میکنند با این روش، دستاوردهای مهمی بدست میآورند.
راهحل: برآورد عملکرد باید در بازههای زمانی کوتاه مدت مثل هفتگی یا ماهانه و به صورت بازخوردهای غیررسمی و صمیمی به کارکنان ارائه شود تا آنها پس از سنجش راندمان خود، بدانند باید چه مشکلی را باید برطرف کنند یا در چه مهارتی، روی خود سرمایهگذاری کنند.
۲. ارتباطات ضعیف: وقتی یک مدیر با کارکنان خود ارتباط عمیقی برقرار نمیکند یا ارتباط با مدیر برای کارکنان دشوار باشد، مدیر نه تنها نمیتواند به نیروی انسانی خود بازخورد سازنده دهد؛ بلکه افراد نیز به دلیل عدم نفوذ مدیر بر روی آنها، حرفشنوی ندارند.
راهحل: مدیران باید نسبت به برقراری ارتباط مناسب با کارکنان تمرین کنند. برای مثال، هر هفته یا هر ماه، پیشنهاد میشود مدیر، دورهمیهای سازمانی ترتیب دهد و با افراد در مورد مسائل مختلف شرکت صحبت کند. این نکته را نباید فراموش کرد که مدیر، نباید فقط از کارکنان خود ایراد بگیرد؛ بلکه بهتر است با برقراری روابط مناسب، از آنها نقد سازنده کند.
۳. بازخوردهای متعصبانه: اگر مدیر به کارکنان خود همیشه بازخوردهایی دهد که نشانههایی از دانش زیاد او و عدم فهم کارکنان داشته باشد یا به کارکنان نگاه از بالا به پایین به آنها داشته باشد، ممکن است این حس را در آنها ایجاد کند که بازخوردهای شما، متعصبانه است و این امر میتواند تبعات خوبی در پی نداشته باشد.
راهحل: مدیر باید راهی برای خنثی کردن تعصبهای خود پیدا کند. یکی از راهکارهایی که میتوان عنوان کرد این است که اگر مدیران اجازه دهند احساسات درونی آنها منجر به طرفداری، سوگیری جنسیتی، نگاه از بالا به پایین یا دیگر نگرشها شود، باید سعی کنند از معیارهایی استفاده کنند تا بتوانند بر اساس آنها، نظر خود را نسبت به هر فرد، ارائه دهند.
۴. بی تفاوتی کارکنان نسبت به میزان کار خود: در برخی مواقع، کارکنان نسبت به کار و خروجی آن، بی تفاوت هستند و برایشان فرقی نمیکند که مدیر چه برآوردی از کارِ آنها داشته باشد.
راهحل: مدیر باید تلاش کند ارزیابی نتایج عملکردِ افراد را برای کارکنان، معنادار کند. برای مثال، با سنجیدن کیفیت و کمیت کار یک نفر در یک سال و مقایسه با سال گذشته، میتوان میزان رشد و پیشرفت او را طی این مدت نشان داد تا برای کار در سازمان، انگیزه بیشتری بدست آورد.
۵. عدم توجه به سنجش کارکرد کارکنان: در برخی سازمانها، مدیران آگاهی کافی در مورد ثبت و سنجیدن کارکرد کارکنانِ خود ندارند و نمیدانند چگونه باید این کار را انجام دهند.
راهحل: مدیر یک سازمان باید سوابق دقیقی از کارکرد کارکنان خود داشته باشد. این سوابق باید شامل مواردی همچون شکستها، اقدامات تاثیرگذار و هرگونه فعالیتی است که فرد در طول فعالیت در سازمان، از خود به جای گذاشته است.
همچنین بخوانید: نقش کوچینگ مدیران ارشد در عملکرد کارکنان
ارزیابی عملکرد نیروی انسانی چه مزایایی دارد؟
سنجش میزان کار برای مدیر و کارکنان یک سازمان، یک بازی برد-برد محسوب میشود که نه تنها منجر به بهبود عملکرد کارکنان میشود، بلکه به مدیر در تصمیمگیری های آینده نیز میتواند کمک قابل توجهی کند. بنابراین، مدیران میتوانند فضای مناسبی را برای ارائه بازخورد سازنده به کارکنان ایجاد کنند. این امر می تواند به آنها کمک کند تا مسیرهای شغلی موفقی را برای کار و حرفه خود، در کوتاه مدت و بلند مدت تعریف کنند. برخی از مزایای ارزیابی عملکرد عبارتند از:
- یادگیری در مورد حوزههایی از کسب وکار شما که قابل بهبود است
- شناسایی خلاء های آموزشی کارکنان
- بهبود عملکرد و سودآوری
- افزایش رضایت شغلی و انگیزه
- روحیه و کار تیمی بهتر
- شفافسازی و حل سازندهی تعارضهای سازمانی
- امکان برنامهریزی برای توسعه مهارتها و قابلیتهای کارکنان
- ارزیابی منصفانه عملکرد کارکنان برای افزایش دستمزد
- پیدا کردن افراد مستعد برای ارتقاء در سطوح سازمان
با ارزیابی عملکرد، به سیستم سازی کسب وکار خود نزدیکتر میشوید
همانطور که گفتیم، ارزیابی عملکرد یکی از گامهای اساسی و مهم برای سیستم سازی کسب وکارها محسوب میشود. اگر مدیران بتوانند درصد موفقیت هر فرد در انجام وظایف سازمان را به دقت تجزیه و تحلیل کنند و برای بهبود آن، برنامهریزی دقیقی کنند، نه تنها منجر به بهبود عملکرد کارکنان میشود، بلکه برآیند وضعیت سازمان نیز مثبت خواهد شد و سازمان، به دستیابی به اهداف خود نزدیکتر میشود.
منابع:
نویسنده: تیم تولید محتوای غزال |
منبع مقاله: bizimply.com – workast.com – smallbusiness.chron.com |