برنامه ریزی استراتژیک مسیر حرکت صنعت شما را تعیین میکند. این طرح قوس بیش از حدی است که بر همه برنامههای دیگر تأثیر میگذارد. یک برنامه خوب، کارکنان را از جهت گیری صنایع مطلع میسازد و این طرح جامع همچنین برای هدایت عملیات روزمره و تصمیم گیری روزانه مفید است. به اهداف استراتژیک، اهداف قابل اندازه گیری و معیارهای قابل اندازه گیری برای ارزیابی نتایج توجه دقیقی شده است. مدیریت بدون این ابزار برنامه ریزی قدرتمند، غیرقابل تصور است.
چهار ویژگی یک برنامه ریزی استراتژیک صنعتی
هر صنایعی، چه بزرگ و چه کوچک به یک برنامه استراتژیکی نیاز دارد. این تصور غلط است که برنامههای استراتژیک فقط برای صنایعهای بزرگ دولتی است. عمق طرح و جزئیات آن بر اساس اندازه و پیچیدگی صنایع متفاوت خواهد بود، اما هر کسب و کاری برای رشد و پیشرفت به این نقشه راه ارزشمند نیاز دارد.
۱- یک برنامه ریزی استراتژیک خوب، این است که هر بخش از صنایع باید در برنامه ریزی استراتژیک گنجانده شوند. مشارکت در فرآیند برنامه ریزی باعث ایجاد حس مشارکت و کار گروهی میشود. یکی از راههای اطمینان از موفقیت طرح، این است که گروه متنوعی از افراد پیش نویس طرح را تهیه کنند. بسیاری از صنایعها این اشتباه را مرتکب میشوند که گروه کوچکی از افراد را برای توسعه این طرح میخواهند.
۲- یک برنامه استراتژیک خوب، از بالا به پایین و از پایین به بالا ساخته میشود. مدیریت ارشد باید رهبری را بر عهده بگیرد و با ارائه مفروضات عملیاتی، برنامه ریزی را آغاز کند. زنده ماندن این مفروضات را میتوان با تکامل فرآیند برنامه ریزی تغییر و تطبیق داد. مدیران بخش را در به چالش کشیدن این مفروضات تشویق کنید. بحث باز معمولاً منجر به برنامه ریزی بهتری میشود.
۳- یک برنامه ریزی استراتژیک خوب، در صورت نیاز به تصمیمات سخت راهنماییهایی را به مدیریت ارائه میدهد. مدیران اغلب باید بین روشهای جایگزین تصمیم گیری کنند.
۴- یک برنامه ریزی استراتژیک قوی، داستان صنایع را نشان میدهد. برنامه استراتژیک باید با مخاطبان مختلف صحبت کند. مدیران جدید یادگیری درباره صنایع را در دوره جهت گیری خود مفید میدانند. وام دهندگان و سرمایه گذاران بالقوه تحت تأثیر یک برنامه ریزی استراتژیک محکم با اهداف قابل اندازه گیری قرار میگیرند. وقتی معیارهای موفقیت مشخص شود، تصمیم تامین مالی برای وام دهندگان آسان تر خواهد شد.
چند نکته مهم در مدل برنامه ریزی استراتژیک صنعتی
- ارائه خلاصه اجرایی و اهداف اصلی مالی در ابتدای برنامه: بسیاری از برنامهها کنار گذاشته میشوند، زیرا اطلاعات کلیدی در تجزیه و تحلیل دفن شده و به راحتی در دسترس کاربر معمولی نیست. استفاده از نمودارها در خلاصه نیز کمک بزرگی است.
- برنامههای استراتژیک باید کمی و قابل اندازه گیری باشند: پیشرفت در جهت اهداف برنامه باید در هر سه ماه اندازه گیری شود، همانطور که بودجه و مشوقهای مدیریت در هر سه ماه اندازه گیری خواهند شد. بودجه سالانه و مشوقهای مدیریت باید با برنامه استراتژیک مرتبط باشند. یک برنامه ریزی خوب، اطلاعات مفصلی در مورد انتظارات عملکرد ارائه میدهد.
در نهایت، برنامه را به صورت سالانه مورد بازبینی و ارزیابی مجدد قرار دهید. با این حال، از تجربه درس بگیرید و مرتباً اشتباهات پیش بینی و برنامه ریزی مشابه را انجام ندهید. ایده این است که از تمرینات گذشته خود درس گرفته و رشد کنید.
مدیریت استراتژیک در صنعت تولید مستلزم آن است که برنامه ریزان بر طیف وسیعی از بخشها و عملیات صنایع تمرکز کنند. نیروی کار، فناوری، خطرات و نگرانیهای زیست محیطی همه باید در هر برنامه مدیریتی بررسی شوند. مدیران زنجیره تامین، بازاریابی و فروش نیز باید در طرح کلی برنامههای استراتژیک نهایی صنایع گنجانده شوند.
وظایف نیروی کار را برنامه ریزی کنید
مدیریت مجموعه استعدادهای صنایع، یکی از دغدغههای اصلی است که هر برنامه استراتژیکی باید در نظر بگیرد. هزینههای حقوق و دستمزد معمولاً بزرگترین سربار در هر صنایع تولیدی هستند و برای دستیابی به سودمندترین نتایج باید به طور مناسب مدیریت شوند. استعداد و استفاده از آن عملکردهای عملیاتی و بهره وری، نوآوری و کیفیت صنایع را پیش میبرد.
صنایع در بخش تولید به طور فزایندهای به مجموعه مهارتهای پیچیده تری نیاز دارند. رقابت برای کارگران ماهر در بازار جهانی، چالشهای موجود در صنعت را پیچیده میکند. برنامههای استراتژیک باید شامل اقداماتی برای استخدام، آموزش و حفظ نیروی کار واجد شرایط باشند.
تطبیق فناوری در برنامههای استراتژیک را انجام دهید
برای برآوردن نیازهای پیچیده بخش تولید، مهندسان و صنایعهای فناوری مشاور باید فرآیندهایی را برای برآوردن خواستهها ایجاد کنند. برای توسعه سیستمهایی که در بخشهای تولید جهانی ترجمه میشوند، متخصصان فناوری به استانداردسازی بیشتر و مدلهای قابل انعطاف و قابل تعویضی متکی هستند که میتوانند در بخشهای مختلف تولید، قابل اجرا باشند. برای اینکه صنایعی، رقابتی باقی بماند باید برنامه مدیریت استراتژیک آن شامل به روز رسانی فناوری و تغییراتی باشد که امکان ایجاد محصولات مقرون به صرفه، قابل دسترس و قابل استفاده بازار را ارائه دهد.
همه خطرات را مطرح کنید
تغییرات در بازار جهانی، خطرات قابل توجهی را ایجاد کردهاند که صنایعهای تولیدی را تحت تأثیر قرار میدهند. برنامههای استراتژیک باید شامل خطرات و راه حلهای بالقوه و همچنین خطرات و برنامههای شناخته شده ای برای کاهش هرگونه آسیب باشند. هنگام برنامه ریزی برای مقابله با خطرات مربوط به تواناییهای صنایع برای موفقیت، برنامه ریزان همچنین باید بر روی خطرات مثبت ظاهری تمرکز کنند.
خطرات قابل توجه شامل تغییر در الزامات نظارتی فدرال و جهانی، کاهش چرخه عمر محصولات صنایع و نوسانات و روندهای بازار هستند. خطرات داخلی که میتوانند صنایع را تحت تأثیر قرار دهند، باید در برنامه استراتژیک مورد بررسی قرار گیرند و میتوانند شامل تحریکات عمده کارکنان صنایع، کاهش استعدادهای موجود و گزینههای مالی باشند.
کلام آخر
مسئولیت زیست محیطی نقش کلیدی در برنامههای مدیریت استراتژیک ایفاء میکند، زیرا به طور فزاینده ای توسط سازمانهای نظارتی مورد توجه قرار میگیرد و مبنای تصمیمات خرید بسیاری از مصرف کنندگان و مشتریان تولید کننده را فراهم میکند. انطباق زیست محیطی از صنایعهای تولیدی مدرن، در نحوه بازاریابی، تولید، خرید و استفاده از محصولات انتظار میرود.
راه حلهای پایدار باید نقش مهمی در برنامههای استراتژیک صنایعهای تولیدی برای ماندگاری و رقابت داشته باشند. برای این منظور بسیاری از مصرف کنندگان حتی مایل به پرداخت هزینه اولیه برای مشارکت با تولیدکنندگان ایمن و حساس به محیط زیست هستند.