یکی از مهمترین دغدغه های کشور در حال حاضر در حوزه مدیریت سرمایه میباشد که با توجه به وجود منابع عظیم سرمایههای طبیعی و انسانی در ایران میتواند نقش بهسزایی در مدیریت تولید در زنجیره ارزش حوزههای مختلف اقتصادی کشور و به ویژه سازمان های دانش بنیان ایفا نمایند. سازمان های دانش بنیان با توجه به فلسفه وجودیشان از آغاز تا کنون با دانش عجین بوده و خواهد بود. پیچیدگی و گستردگی صنایع دانش بنیان که هر یک شامل طیف وسیعی از فعالیتها در حوزههای مختلف علمی، اقتصادی و اجتماعی میگردد همواره به مانند موتور محرکهای برای سایر صنایع کشور در زمینههای مختلف محسوب شده است. لذا موقعیت سازمان های دانش بنیان را در کشور از منظر دانشی میتوان ممتاز و متمایز دانست.
جایگاه دانش و مدیریت دانشمحور در سازمان های دانش بنیان کشور به واسطه نقش کلیدی آن در استفاده بهینه از تجربیات پیشین سازمانی و به کارگیری موثر درسآموختههای پیشین؛ ایجاد بستر تعامل و تسهیم تجربیات خبرگان؛ نوآوری و خلق دانش جدید در حوزههای مختلف و در نهایت حفاظت و صیانت از سرمایههای دانشی، جایگاهی ممتاز و شایسته توجه هر چه بیشتر میباشد.
مدیریت دانشمحور یکی از رویکردهای کلان مدیریتی است که با محوریت نقش سرمایههای فکری، نوآوریها و تجربیات سازمانها و هدایت و استفاده موثر از آنها، توسعه کسب و کار و خلق محصولات و خدمات جدید را موجب شده و از این طریق به بقای سازمان و ایفای هر چه بهتر وظایف و ماموریتهای سازمانی کمک مینماید.
اجرای مدیریت دانش در سازمان
بر اساس تحقیقات انجام شده توسط صاحب نظران حوزه مدیریت دانش، یکی از بزرگترین اشتباهات سازمانها برون سپاری فعالیتهای مدیریت دانش در قالب یک پروژه میباشد. بررسیهای صورت گرفته در سازمانهای ایرانی نشان می دهد که نگاه برون سپاری به مدیریت دانش به شدت رواج داشته و نتیجه آن در بهترین حالت پیاده سازی برخی نرم افزارهای خاص که تاثیری بر عملکرد سازمان نداشته، گردیده است. به طور کلی مهمترین رکن در پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان مدیریت فرآیند مدیریت تغییر میباشد که امر کاملا درونی است. فرآیند مدیریت تغییر در حوزه های مختلف مدیریتی شامل چهار مرحله اصلی دانستن، خواستن، توانستن و شدن می باشد.
در مرحله دانستن به بررسی ضرورت های پیاده سازی تغییر و نتایج و دستاوردهای حاصل آن پرداخته می شود. در این مرحله نقش مشاور فعال بوده و نقش سازمان تا حدودی غیر فعال و به عنوان پذیرنده دانش و اطلاعات می باشد. در مرحله خواستن علاقه، انگیزه و تعهد به تغییر در بخشی از افراد سازمان ایجاد می گردد. این افراد به عنوان طلایه داران تغییر در حوزه مربوطه در سازمان شناسایی می شوند و به مرور زمان فعل خواستن در تمامی بخش های سازمان محقق خواهد شد. در این مرحله نقش مشاور و سازمان تقریبا یکسان بوده و در برخی موارد سازمان باید فعال تر از مشاور عمل نماید. در مرحله توانستن ظرفیت های پیاده سازی تغییر از طریق آموزش، بازدید، مشاوره و … باید در افراد علاقه مند سازمان ایجاد شود. در نهایت در مرحله شدن ظرفیت های محیطی مورد نیاز در سازمان به منظور امکان پذیر بودن تغییرهای برنامه ریزی شده تامین می شود. به مرور در مراحل مختلف از نقش مشاور کاسته شده و نقش سازمان فعال تر می شود. در نتیجه نقش مشاور در پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان نقش آموزش و نظارت بوده و وظیفه اصلی پیاده سازی راهکارهای طراحی شده بر عهده کارکنان خواهد بود.
در پایان مجموعه خدمات آموزشی و نظارتی پیشنهادی توسط مشاور در زمینه طراحی و پیادهسازی و استقرار نظام مدیریت دانش مدیریت دانش در سازمان عبارتند از:
- آموزش اصول و مفاهیم مدیریت دانش در سطوح مختلف سازمان
- آموزش و نظارت بر تدوین چشم انداز دانشی
- آموزش و نظارت بر بررسی آمادگی استقرار مدیریت دانش در سازمان
- مشارکت در انتخاب پایلوتهای پیاده سازی مدیریت دانش
- مشارکت در تدوین شاخص ها و نتایج قابل بهبود مدیریت دانش در پایلوتها
- آموزش و نظارت بر مدل سازی دانش در پایلوتها
- آموزش و نظارت بر اندازهگیری وضعیت دانشی در حوزه های دانشی
- آموزش ابزارهای مدیریت دانش در سطح سازمان
- نظارت بر پیادهسازی راهکارها و ابزارهای منتخب در پایلوتها
- نظارت بر توسعه و انتخاب پایلوتهای جدید
دستاوردهای مورد انتظار
زمانیکه یک نظام جدید در یک سازمان در حال پیاده سازی میباشد، این نظام شامل پنج جزء زیر خواهد بود. در ادامه به بیان مصادیق هر یک پرداخته میشود.
ورودی
- زمان افراد سازمان
- هزینه اعمال برخی تغییرات
- آموزش و نظارت
- ….
فرآیندها
- ترسیم چشم انداز دانشی
- مدل سازی دانش
- اندازهگیری وضعیت دانشی
- پیاده سازی راهکارهای ارتقا و تثبیت موقعیت دانشی
- ارتقای فرهنگ، ساختار و تکنولوژی
- …
خروجی ها
- افزایش آگاهی مدیران ارشد و میانی از ضرورت مدیریت دانش
- افزایش حمایت مدیران ارشد سازمان
- ارتقای توانمندی کارکنان در زمینه مدیریت دانش محور
- افزایش آگاهی سازمان در زمینه داراییهای موجود دانشی
- شناسایی خلاءهای دانشی سازمان
- سهولت دسترسی به منابع دانشی موجود
- ایجاد انگیزه در سطوح مختلف سازمان
- ….
نتایج
- توسعه سرمایههای دانشی
- کاهش دوبارهکاریها
- افزایش رضایت شغلی و تعلق سازمانی
- افزایش مشارکت کارکنان
- افزایش سرعت پاسخگویی
- …
پیامدها
- افزایش بهرهوری
- کاهش هزینهها
- کاهش زمان انجام کارها
- افزایش اثربخشی تصمیم گیریها
- تسریع نوآوری در سازمان
- خلق ارزش بیشتر نسبت به رقبا از منابع دانشی
- …
بدیهی است که مصادیق هر یک از اجزاء پنجگانه فوق در سازمانهای مختلف متفاوت خواهد بود و حتی ممکن است نتایج مورد انتظار یک سازمان خروجیهای سازمان دیگر باشد. بنابراین با توجه به وضعیت موجود سازمان و چشماندازی که سازمان در پی تحقق آن است، میتوان موارد فوق را برای سازمان تعریف نمود. همچنین تحقق خروجیها، نتایج و پیامدها منوط به تحقق اثربخش ورودیها و فرآیندها بوده، که سهم نقش مشاور در تحقق آنها نسبت به سازمان به مراتب کمتر میباشد.