استراتژی و فرایند : درک تفاوت و ارتباط

استراتژی و فرایند : درک تفاوت و ارتباط

 

در دنیای تجارت رقابتی امروز ، مدیران موثر باید تفاوت بین استراتژی و فرآیند (عملیات) را درک کنند. مدیران باید به رهبران استراتژیکی تبدیل شوند تا این جنبه های مختلف کسب و کار را با هم بکار گیرند.




خدمات جامع مشاوره مدیریت فرایند

برای دریافت خدمات جامع مشاوره مدیریت فرایند، فرم درخواست مشاوره را پر کنید تا مشاوران ما با شما تماس بگیرند.



چه تفاوتی بین استراتژی و فرآیند وجود دارد؟

کارکرد صحیح و دانشی استراتژی و فرایند (عملیات) به موازات یکدیگر، عملکرد و رقابت بهتر سازمان را به همراه خواهد داشت.

ما سازمانهای زیادی را مشاهده کرده ایم که در آنها مرز بین موتور (پیشران) های عملیات و استراتژی کسب و کار مبهم و نامفهوم است.

درک تفاوت موجود بین این دو فاکتور کسب و کار به مدیران کمک می کند تا راه های بکارگیری صحیح آنها را تشخیص دهند. وقتی این اتفاق بیفتد، مدیران روش هایی را می یابند که می توانند در هر یک از این جنبه های مهم کسب و کار نقش داشته باشند و شناسایی فرصت های استراتژیک را شروع کنند.

چه رابطه ای بین استراتژی کسب و کار و استراتژی عملیات وجود دارد؟

برای شفافیت بیشتر، به استراتژی و عملیات به عنوان دو موتور جداگانه اما مرتبط در یک قایق فکر کنید. هر دو موتور، قایق را به جلو سوق می دهند. در حالی که حرکت روبه جلو تنها با یک موتور امکان پذیر است، اما با هر دو موتور قایق با قدرت و سرعت بیشتری حرکت می کند.

 

هر موتور مهم است و هر موتور به سوخت، نگهداری و توجه ماهرانه نیاز دارد.

 

سازمان خود را مانند یک قایق بزرگ تصور کنید. اگر تمام توجه، تلاش و منابع خود را صرفاً در قسمت عملیات کسب و کار متمرکز کنیم، کل سازمان را در معرض خطر قرار می دهیم.

 

متمرکز بودن روی عملیات ممکن است کاری هوشمندانه به نظر برسد، اما در طولانی مدت، اثربخشی شما ممکن است آسیب ببیند. سخت کارکردن تنها با موتور عملیات می تواند به سرعت شما را به سمتی سوق دهد که نتیجه معکوس داشته باشد. به همین ترتیب ایده تمرکز مطلق بر روی موتور استراتژی به همان اندازه بد است.

 

بدون ظرفیت عملیاتی برای پیاده سازی چشم انداز سازمان، تمام تلاش ها و برنامه ریزی ها برای دستیابی به استراتژی بی فایده خواهد بود. ما باید هر دو پیشران کسب و کار را درک و متعادل کنیم و برای انجام این کار، درک عمیق بیشتری لازم است.

 

تفاوت استراتژی و فرآیند (عملیات):

موتور عملیات کسب و کار

بیشتر افراد در مورد جنبه عملیاتی کسب و کار اطلاعات کافی دارند. از آنجا که اکثر افراد در عملیات (فرآیند) کسب و کارشان دخیل هستند، درک “عملیات” آسان است.

موتور فرآیند (عملیات) را به عنوان زنجیره ارزش فعلی کسب و کارتان در نظر بگیرید که تحقق اهداف تجاری را پیش می برد. عملیات (فرآیندها) اصلی کسب و کار که برای اکثر مردم آشنا است عبارتند از:

  • تولید
  • لجستیک
  • انفورماتیک
  • دارایی، مالی، سرمایه گذاری
  • بازاریابی
  • فروش
  • خدمات پس از فروش

موتور فرآیند، مربوط به اجرای فعالیتها و تعهدات روزمره است. با استفاده از سوال های زیر، می توانیم چگونگی عملیات و فرآیندهای سازمان را دریابیم:

چگونه محصولات یا خدمات خود را در حال حاضر تولید کنیم؟

چگونه در این هفته به سفارشات مشتری پاسخ دهیم؟

چگونه در این ماه کارایی سیستم قیمت گذاریمان را بهبود ببخشیم؟

چگونه به مشتریان فعلی خود بفروشیم؟

هدف موتور فرآیند این است که کارایی و اثربخشی فعالیتهای موجود در سازمان را در بالاترین حد خود قرار دهد. ما بسیاری از انرژی و منابع خود را بر این امر متمرکز می کنیم که چگونه این فعالیت ها را به بهترین نحو انجام دهیم.

کمک به تلاش های روزمره (عملیات و فرآیندها) باعث ایجاد ارزش برای سازمان می شود و سازمان ها باید برای بهبود و کارآیی مداوم خود در طول زنجیره ارزش، فرهنگ بهبود مستمر را توسعه و حفظ کنند.

این مطلب بسیار مهم است زیرا اگر از نظر عملیاتی کارا و اثربخش نباشیم، در نهایت تشخیص و وجود موقعیت های استراتژیک چندان اهمیتی ندارد.

 

موتور استراتژی کسب و کار

استراتژی می پرسد برای تجهیز و آماده سازی موتور عملیات در جهت اینکه در دراز مدت به یک سازمان رقابت پذیر تبدیل شوید، چه کاری می توانید انجام دهید. هدف استراتژی کمک به سازمان در کشف منابع جدید مزیت رقابتی است.

به عبارت ساده ، “موتور استراتژی” با چهار سوال زیر شکل می گیرد:

در آینده باید کجا رقابت کنیم؟ (فضای آینده ای که در آن کار خواهیم کرد)

چگونه باید در آینده رقابت کنیم؟ (فضای آینده ای که در آن کار خواهیم کرد)

چه کاری باید انجام دهیم؟

چگونه باید آن را انجام دهیم؟

یک استراتژی کسب و کار تعریف می کند که چگونه سازمان و افراد آن برای دستیابی به موفقیت طولانی مدت باید ارتقاء و تکامل یابند. جهت ارتقاء و تکامل بایستی به صورت مداوم منابع جدید مزیت رقابتی خود را کشف کرده و فعالیت ها را متفاوت، بهتر و با هزینه کمتر نسبت به رقبای خود در بازار انجام دهیم.

 

یک استراتژی سوالاتی را در مورد راه حل ها، خدمات و مفاهیمی جدید مانند بازارهای جدید و مشتریانی که می توانیم به آنها خدمات دهیم، می پرسد. موتور استراتژی باید با موتور فرآیند، در درک تهدیدها و فرصت ها، آزمایش فرایندها و راه حل های جدید و شکل دادن به آینده، به طور همزمان کار کند. بدین ترتیب سازمان خود را برای پیروزی در کوتاه مدت و بلند مدت آماده می کند.

 

موتور استراتژی تمایل به چشم انداز طولانی مدت دارد – معمولاً ۳ تا ۵ سال – اما استراتژی در این چارچوب زمانی نمی گنجد. هر سازمان و هر بخشی از آن در زنجیره ارزش فعالیت ها متفاوت است و در نتیجه، زمان استراتژیک آنها بسیار متفاوت خواهد بود.

 

برای کسانی که در صنعت الکترونیک هستند، ۱۰ ماه به عنوان مدت زمان طولانی در نظر گرفته می شود اما برای کسانی که در صنعت انرژی فعالیت می کنند، ۱۰ سال ممکن است در بازه زمانی طولانی مدت واقع بینانه تر باشد.

 ” اگر در جاده درست نباشید دویدن چه فایده ای دارد؟”       جرمن پراورب

موتور استراتژیی به سازمان کمک می کند تا با ایجاد تغییرات یا تنظیم مجدد سمت و سو، اطمینان حاصل کند که سازمان برای مشتریان، مالکان و کارکنان ارزش افزوده داشته و ضمن جلوگیری از اشتباهات، بهترین عملکرد خود را انجام می دهد. مهارت های مدیریت استراتژیک شامل موارد زیر است:

  •  ارائه محصولات و خدمات با کیفیتی که مشتریان در آینده به آنها نیاز خواهند داشت
  • بهره گیری از فناوری های جدید
  • آماده بودن برای عوامل محیطی یا بحران های آینده
  • پاسخ مناسب به محصولات جایگزین جدید یا اقدامات تهاجمی رقبا
  • پیش بینی نیازهای آینده قبل از اینکه رقبا اقدام کنند

همه افراد سازمان باید استراتژی سازمان را درک کنند، ایده هایی ارائه دهند و یک برنامه استراتژیک حمایتی که با استراتژی اصلی کسب و کار همسو باشد، تنظیم کنند. کارکنان سازمان به طور فزاینده ای در موفقیت و شکست تغییر استراتژی از طریق میزان همسویی فرآیندها با تغییرات استراتژی نقش دارند.

اگر موتور استراتژی وظیفه خود را درست انجام دهد، سازمان با مشکلات ناشی از عدم تفکر و ابتکارات استراتژیک مواجه نخواهد شد. موتور استراتژی شما را به سمتی هدایت می کند که منجر به موارد زیر میشود:

  • رشد (افراد و سازمان)
  • فرصت های امن برای افراد
  • افزایش ارزش سهام برای صاحبان کسب و کار
  • خدمات یا محصولات ارتقاء یافته برای مشتریان
  • سهم بیشتر از بازار

برای مدیریت همزمان دو موتوری که کسب و کار را با موفقیت به جلو سوق دهند، انضباط زیادی لازم است. البته به این واقعیت باید واقف بود که تعادل کامل بین فرآیند و استراتژی هرگز وجود نخواهد داشت. برخی از روزها نیاز به تأکید بیشتر بر فرایند و عملیات است و برخی دیگر نیاز به متمرکز جدی بر برنامه ریزی و اجرای استراتژی آینده نگر خواهد بود.

اگر هر دو موتور فرآیند و استراتژی خود را با دقت مدیریت و نگهداری کنید، به طور واضح خواهید دید که  کسب و کار شما به سمت مقصد و رویاهایتان در حرکت است.

جدیدترین مطالب منتشر شده
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *