برخی از نظریه ها و مدلهای فرهنگ سازمانی میتوانند رویکرد یک سازمان را به کلی تغییر دهند. در این میان، «فرهنگ سازمانی دنیسون» یکی از انواع مدلهای فرهنگ سازمانی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل، ما در این مقاله توضیح عملی مدل فرهنگ سازمانی دنیسون و اصول این ابزار قدرتمند مدیریتی و فرهنگی را ارائه میدهیم؛ با غزال همراه باشید.
مدل فرهنگ سازمانی دنیسون چیست؟
فرهنگ سازمانی دنیسون یک روش تحقیقاتی است که توسط دانیل آر. دنیسون مدل سازی شده است. این مدل بر اساس دو ارزیابی تشخیصی مربوط به سازمانها اعم از فرهنگ سازمانی و توسعه ۳۶۰ رهبری بنا شده است. مدل فرهنگ سازمانی دنیسون چهار ویژگی اساسی یک سازمان را اندازه گیری میکند که شامل سازگاری، مأموریت، مشارکت و ثبات هستند.
هر یک از این ویژگیها به سه شاخص تقسیم میشوند که شیوههای مدیریتی، دادههای اساسی برای شناسایی تغییرات فرهنگی لازم برای دستیابی به اهداف شرکت، ارزیابی این دادهها و انطباق آنها با استراتژی را به کاربر ارائه میدهند. بر اساس این چهار مؤلفه، افراد ارزیابیهای لازم را برای تحقیق در مورد فرهنگ سازمانی انجام میدهند.
انجام تحقیق در مورد مدل فرهنگ سازمانی دنیسون ایده دقیقی از آنچه سازمان باید برای دستیابی به عملکرد بهتر اجرا کند را ارائه میدهد. مدل فرهنگ سازمانی دنیسون نتیجه بیش از ۲۵ سال تحقیق است که در سال ۱۹۹۰ به پایان رسید. دانیل آر. دنیسون پیش از این استاد دانشکده بازرگانی دانشگاه میشیگان بود. اکنون وی استاد توسعه سازمانی در انستیتوی بین المللی مدیریت و توسعه در لوزان سوئیس است.
اهمیت فرهنگ سازمانی دنیسون
هر سازمان قوی دارای هنجارهای رفتاری میباشد که بر اساس ارزشهای اخلاقی بنا شده است. این موارد ایجاد احساس هویت و نگرش مثبت را در بین کارکنان امکان پذیر میکند. ارزیابی فرهنگ شرکتی برای هر کسب و کاری که بخشی از یک زنجیره بین المللی است، ضروری تلقی میشود. به این دلیل که فرهنگ سازمانی به توانایی دستیابی به فرهنگ پذیری بین کشورهای مختلف مرتبط است.
علی رغم اینکه سازمانهای بیشتری تصدیق میکنند که فرهنگ تأثیر مهم و مستقیمی بر عملکرد کسب و کار (کیفیت، ایمنی، تداوم، سودآوری) دارد، اما اغلب مشخص نیست که دقیقاً چه تغییراتی لازم است تا تأثیرات مثبت قابل توجهی داشته باشد. مدل فرهنگ سازمانی دنیسون و نظرسنجی مربوط به فرهنگ دنیسون برای حمایت از نقشهای هماهنگی داخلی و خارجی فرهنگ سازمانی در نظر گرفته شده اند.
مشخصات اصلی فرهنگ سازمانی دنیسون به شرح زیر هستند:
- ﻣﺒﻨﺎی اﺻﻠﯽ اﯾﻦ ﻣﺪل ﺑر اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ اﺳﺎﺳﯽ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ سازﻣﺎﻧﯽ بر روی ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺗﺄﺛﯿﺮ میﮔﺬارد.
- اﯾﻦ ﻣﺪل ﺟﻬﺖ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮ در سازمان استفاده میشود مؤلفه هایی از فرهنگ سازمانی که نیاز به تغییر دارند را به خوبی مشخص میکند تا در اولویت بازنگری قرار گیرند.
- ﻣﺪل دﻧﯿﺴﻮن ﺷﺎﻣﻞ اﺑﻌﺎد ﮐﺎﻣﻞ و ﻋﻤﯿﻘﯽ از ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ است.
- اﯾﻦ ﻣﺪل ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺑﺴﯿﺎر مستقیمی ﺑﺮ روی ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ دارد.
- اﯾﻦ ﻣﺪل ﭼﺎرﭼﻮﺑﯽ ﺟﺪﯾﺪ در ﺑﯿﻦ مدلهای ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ اراﺋﻪ میدهد.
- از ﻧﻈﺮ شاخص اندازه گیری و ﺳﻨﺠﺶ اﺑﻌﺎد ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﺪلی ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ حساب میآید و قابل اﺳﺘﻔﺎده در ﺗﻤﺎم ﺳﻄﻮح ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ است.
ابعاد فرهنگ سازمانی دنیسون
مدل فرهنگ سازمانی دنیسون از چهار مولفه تشکیل شده است که در مجموع به دوازده اصل مدیریت تقسیم میشوند. در اینجا توضیحاتی در مورد این جنبههای مهم سازمانی ارائه میشود.
۱- انطباق پذیری (Adaptability)
انطباق پذیری در مورد سازمانی است که میتواند فرآیندهای خود را مشاهده و مرور کند و در صورت نیاز آنها را تغییر دهد. سازگاری بخشی از مدل دنیسون برای فرهنگ سازمانی است که شامل مؤلفههای زیر میباشد:
- ایجاد تغییر: ایجاد تغییر به استقبال و تشویق ایدههای جدید و تمایل به اجرای واقعی تغییر در سازمان اشاره دارد. ممکن است سازمانها نسبت به تغییر واکنش نشان دهند، اما کسب و کارهای موفق در واقع تغییر را فرصتی عالی برای خود میدانند.
- مشتری مداری: مشتری مداری به تمرکز بر مشتریان جدید و موجود و تمایل به کشف روشهای جدید و بهبود یافته برای خدمت بهتر به مشتریان اشاره دارد. یک سازمان موفق روی مشتریان خود متمرکز است و سعی میکند راهی برای برآوردن انتظارات آنها پیدا کند.
- آموزش سازمانی: یادگیری سازمانی عبارتی به معنای کسب دانش در مورد موفقیتها و شکستهای سازمان و ریسک پذیری است. سؤال اصلی این مؤلفه این است که: «چه چیزهایی میتوانیم یاد بگیریم تا با تمرکز بیشتری به مشتریان خود خدمت کنیم؟»
۲- رسالت (Mission)
قسمت دوم مدل فرهنگ سازمانی دنیسون رسالت یا مأموریت است. رسالت یک سازمان به این سؤال اشاره دارد که چرا فعالیتهای روزمره کارکنان به اهداف و نتایج مشترک کمک میکنند؟ مؤلفه مأموریت بر اساس ثبات پایه ریزی شده است و جهت گیری خارجی دارد (فرهنگ رقابت). مؤلفههای مربوط به مأموریت شامل موارد زیر هستند:
- جهت و هدف استراتژیک: جهت و هدف استراتژیک به استراتژی اطلاق میشود که یک سازمان برای تعیین اولویتهای بلند مدت و برای تحقق چشم انداز خود استفاده میکند.
- اهداف: این مؤلفه در مورد ایجاد اهداف کوتاه مدت و بلند مدت است. این اهداف برای کمک و ایجاد انگیزه در کارکنان ایجاد شده است. آنها به کارکنان کمک میکنند تا درک بهتری از نحوه ارتباط مأموریت و چشم انداز کارفرمای خود با فعالیتهای روزمره داشته باشند.
- چشم انداز: چشم انداز دلیل نهایی یک سازمان برای ورود به دنیای تجارت است. چشم انداز هدف بلند مدت سازمان را نشان میدهد؛ آنچه که سازمان امیدوار است به آن دست یابد.
۳- درگیر شدن در کار (Involvement)
سومین قسمت از فرهنگ سازمانی دنیسون مشارکت یا درگیر شدن در کار است. مشارکت به هماهنگی افراد درون سازمان و ایجاد احساس مالکیت، مسئولیت و اختیارات اشاره دارد. این مهم باعث میشود کارکنان بیشتر احساس کنند عضوی از سازمان هستند. این مؤلفه مبتنی بر انعطاف پذیری و تمرکز داخلی است. درگیر شدن در کار همچنین از سه جزء زیر تشکیل شده است:
- توانمند سازی: توانمند سازی به معنای اعطای اختیار به کارکنان جهت تصمیم گیری در مورد موضوعات مختلف است.
- تمرکز تیمی: تمرکز تیم چیزی در مورد حمایت از کارکنان برای دستیابی به اهداف فردی و مشترک از طریق کار گروهی است.
- توسعه توانایی: توسعه توانایی در مورد آموزش، مربیگری و توسعه کارکنان برای نقشها و مسئولیتهای جدید است. این مؤلفه ابزار مهمی برای توسعه شایستگیهای جدید و توسعه کارکنان است.
۴- ثبات (Consistency)
ثبات و استحکام به یکپارچه سازی فعالیتها، هماهنگی و نظارت هنگام راه اندازی سیستم حاکمیت داخلی اطلاق میشود. ثبات جزء نهایی مدل فرهنگ سازمانی دنیسون است و ریشه در ثبات و تمرکز داخلی دارد. ثبات از اجزای زیر تشکیل شده است:
- ارزشهای اصلی: به مجموعه مفاهیمی گفته میشود که به تصمیم گیری مداوم کمک میکنند.
- توافق: از طریق گفتگو و با بررسی یک مسئله از چند زاویه، کارکنان و مدیریت میتوانند در مورد مسائل دشوار به توافق برسند.
- هماهنگی و ادغام: کارکنان میفهمند که چگونه کار آنها بر کار دیگران تأثیر میگذارد و بالعکس! بنابراین مطمئن میشوند که کارها برای خدمت بهتر به سازمان انجام میشود.
کلام آخر
فرهنگ سازمانی دنیسون یک روش تحقیقاتی است که توسط دانیل آر. دنیسون در سال ۱۹۹۰ ارائه شده است. این مدل شامل چهاربخش و هر بخش دارای سه مؤلفه است که نمایانگر خصوصیات مهم فرهنگ سازمانی هستند. این مدل به سازمان بینش بهتری نسبت به بخشهای مختلف و چگونگی بهبود آنها برای عملکرد مؤثرتر ارائه میدهد.